اساطیر و افسانه ها در داستان‌های ویلزی

داستان‌های ویلزی، از برخی جهات، با مشابهات ایرلندی خود تفات‌هایی دارند. منابع اصلی ما، درباره مطالب و نقشمایه‌های اسطوره‌ای شامل پنج داستان و در مابینوگیون، که مجموعه‌ای مشتمل بر یازده داستان ویلزی و، متعلق به قرون وسطاست، یافت می‌شود. چهار داستان عبارتند از شاهزاده پویل از مردم دیفید (پویل شاهزاده دیفید شاهزاده)؛ برانون دختر لیر (دختر)؛ ماناویدن پسر لیر (پسر)؛ مت پسر متونوی (پسر) ـ و داستان کولوخ و اولون. منابع ویلزی، کهن‌تر از مدارک ایرلندی نیستند، اما به خوبی آن‌ها باقی نمانده‌اند و مهر و امضای نویسندگان مسیحی خود را دارند. در مقایسه با داستان‌های ایرلندی، تخلیط مطالب داستانی، تصاویر گمراه کننده‌ای به دست می‌دهند و این تأثیر را برجای می‌نهند که گردآورنده موبینوگیون، معانی مطالب خود را، در نیافته است.

اما در هر دو روایت، نقاط مشترک در کار است، با وجود آن که برخی از تشابهات، بدون تردید، کهن و از منابع همسانی نشأت گرفته‌اند. این که مطالب و شخصیت‌ها، به سبب نفوذ بعدی ایرلند، تا چه حد مشترک است، امری نامعلوم می‌نماید. بدین طریق، فرزندان دون، خانواده جادوگران که در داستان مت پسر متونوی یافت می‌شوند، مورد مشابه خود را در توآت‌هادِ دانان دارند که صاحب هنر جادوگری بودند. مثلاً لیو به سهولت با لوگ و گوفانون با گویبیو همسان است. از فرزندان لیر که در برانون معرفی می‌شوند فقط، ماناویدان همسان ایرلندی خود یعنی دریا ـ خدایی به نام مانانان مک‌لیر را دارد. در کولوخ و اولون و لیود لیاوفرینت با نوآدا ایرگتلام ایرلندی و خدای بریتانیایی نودنس (یا نودونس) که از وی کتیبه‌هایی اهدایی به دست آمده، قابل قیاس است. از سوی دیگر، در بسیاری از افسانه‌های بومی و در برخی اشعار آغازین، نام آرتور ظاهر می‌شود. احتمالاً وی یک شخصیت تاریخی و پسا ـ رومی ـ بریتانیایی است که به نظر می‌رسد، بسیاری از مطالب مربوط به رمان آرتور قرون وسطا را عرضه داشته است که در سنت‌های ویلزی بسیاری از ویژگی‌های قهرمان ایرلندی، فین مک کومائیل را داراست.

موضوعات مشترک مانند دیگ تولد مجدد، در برانون، از لحاظ سنتی شامل یک حالت سنتی ویژه از فرمانروای جهان دیگر است که شاید با دیگِ فراوانی داگدا در ارتباط بوده باشد. دیگ بزرگ تولد مجدد، جنگجویان مرده را دوباره زنده می‌سازد. دیگ بزرگ فراوانی، به صورتی مداوم، مقادیر بسیاری غذا فراهم می‌آورد و باعث می‌شود که خورندگان از غذای آن دیگ، به نامیرایی دست یابند. هر دوی آن‌ها یادآور نقش مایه‌ای از دیگ بزرگ گوندستروپ‌اند (سده دوم پیش از میلاد)، جایی که در یک نقش عظیم، جنگجویانی را نشان می‌دهن که آن‌ها را در دیگی خمره مانند، فرو می‌کنند.

جهان دیگر در اسطوره‌های سلتی، شامل قلمرویی اسرارآمیز است، که در آن مرگ، کار و زمستان وجود ندارد. خدایان یا ارواح یا پریان در این قلمرو، همیشه جوان‌اند. در ویلز، جهان دیگر، آنون یا «غیر ـ جهان» نامیده می‌شود و به سرزمینی اطلاق می‌گردد که دارای واقعیت و حقیقتی کم‌تر از جهان آدمی نیست، و عبور از مکانی به مکان دیگر به طور متوالی انجام می‌پذیرد، گو این که گاه، این عبور، با کمک جادو صورت می‌گیرد. بدون تردید، موجودات جهان دیگر، از انسان‌ها یاری می‌جویند. مثلاً، پویل با آراون شاه، برای کشتن دشمن یعنی هافگان، جای خود را عوض می‌کنند. به همین گونه، در داستان ایرلندی، کوخولائین قهرمان روزی، به لابرائید شمشیرباز، در مقابل دشمن جهان دیگرش، یاری می‌رساند. در این ارتباط، آهن به عنوان دشمنی در جهان دیگر تلقی می‌شود و فلز، که خدایان قادر به استفاده از آن نیستند نیز چنین است و این یک باور عامیانه مربوط به اصطکاک فرهنگ آهن سلتی با بریتانیاست که در این رابطه، پیشینه‌ای با پیشرفت کم‌تری داشت.

به مانند ادبیات ایرلندی، شخصیت‌های موجود در اساطیر ویلزی دارای دو ویژگی نیمه خدایی و نیمه انسانی‌اند و غالباً، نیروهای سحرآمیز یا مهارت‌های ویژه دارند و به عنوان بازیگران وقایع تاریخی ـ جعلی در مناطق جغرافیایی واقعی به شمار می‌روند. برای مثال پویل، شاهزاده دیفید (جنوب غربی ویلز) است، مت سرور گویند (شمال غربی ویلز) و ماناویدان به لوگایر در انگلیس به تبعید میرود. داستان برانون، به گونه‌ای از ازدواج‌های متقابل میان سلسله‌های درباری ویلز و ایرلند، سخن می‌گوید.

You might also like

Leave A Reply

Your email address will not be published.