سفرهای ویراکوچا

پس از آن که خورشید در جزیره تی‌تی‌کاکا، ظاهر شد، مرد سفید بلندقامتی که احترام برانگیز بود، از جنوب آمد. او بسیار نیرومند بود و دشت‌ها، تپه‌ها و جلگه‌های کوه‌ها را ساخت و در صخره‌های جاندار بهار را فراز آورد. مردم را در روش زندگی راهنمایی می‌کرد و آنان را آگاه ساخت که می‌بایستی خوب و آرام باشند و از آزار و آسیب به یکدیگر حذر کنند. بعد از عبور او به سوی شمال از فراز سرزمین‌های کوهستانی، دیگر هرگز دیده نشد، این، ویراکوچا بود.

بعدها، مردی شبیه او دیده شد که برای درمان بیماران به هر سو سر می‌کشید. نابینایان را، فقط با ادای کلماتی چند، بینا می‌ساخت، ولی هنگانی که به دهکده‌ای با نام کاچا رسید، مردم برخاستند که او را سنگسار کنند. اما، هنگامی که به وی نزدیک شدند، زانو زد و نگاه خود را به بالا و به سوی آسمان انداخت، گویی از خدا طلب یاری می‌کند. در آن لحظه، آتشی عظیم در آسمان ظاهر شد. مردم را ترس فراگرفت، به گِردش جمع شدند و از وی خواستند که به آنان ترحم کند و آن‌ها را نجات دهد. مرد فرمان داد که آتش خاموش شود، اما شعله‌ها به قدری فروزان بود که سنگ‌ها را سوزانده بود و حتی امروز نیز، برخی از بزرگ‌ترین سنگ‌های آن‌جا، به سبکی چوب پنبه‌اند.

مرد از کاچا به سوی ساحل رفت، ردای خود را بر روی امواج پهن کرد و سوار بر امواج به پیش رفت و هرگز دوباره مشاهده نشد.

به سیاق داستان‌های آفرینشی، اسطوره‌های مربوط به سفر زمینی ویراکوچا، ویژگی‌های داستانی هیجان‌انگیز، مناظر، همچون ویرانه‌ها و پیدایی صخره‌های نامعمول را در بردارد. سنگ‌های کاچا، در واقع، خاکسترها و مواد مذاب آتش‌فشانی در تینتا هستند. اسطوره‌های دیگر این مجموعه در این باب‌اند که می‌گویند چگونه ویراکوچا از خوردن آب و غذا در یک جشن عروسی محروم شد و او نیز در تلافی، آن مردم هرزه را به سنگ تبدیل کرد. در مناطق کوهستانی، گاه برای بعضی از سنگ‌های معدنی، چنین اسطوره‌ای آورده می‌شود.

سرخ‌پوستان سرزمین آند، پوستی تیره دارند و مویی بر صورت ندارند. نظریه‌های مربوط به منشأ اروپایی یا آسیایی برای ویراکوچای سفیدپوست و ریش‌دار، بسیار قدیمی‌تر از تحقیقات اخیرند. برخی از اسپانیایی‌ها معتقدند که توماس حواری، با مردم آند ملاقات کرد، رویدای که سی یزادِ لئون گاه‌نگار، به صورتی اهانت‌آمیز آن را رد می‌کند. آن چه مسلّم است این است که فاتحان ریش‌داری که آتااوآلپا را دستگیر کردند، نخست از سوی پیروان رقیب او، اوآسکار، که در حال قربانی کردن برای تحویل گرفتن رهبر خود از دست صاحب منصبان آتااوآلپا بودند، به منزله خدایان یا ویراکوچاها، محترم داشته شدند. دیری نگذشت که قساوت و بی‌رحمی اسپانیایی‌ها، منجر به طبقه‌بندی آنان در زمره دیوان و شیاطین شد. اما امروزه، واژه ویراکوچا، اصطلاح مؤدبانه‌ای است که توسط گویندگان کچوآ برای افرادی با موقعیت بالای اجتماعی به کار می‌رود.

منبع:ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایره‌المعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمه‌ی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷

You might also like

Leave A Reply

Your email address will not be published.