اساطیر پایان جهان(بنوادا-8)

قبل از مطالعه مطلب حتماً بخوانید:
 درباره “بررسی نظام فکری و اخلاق جمعی ملل در اسطوره ها
 چکیده،پیشگفتار و پیشینه ی تحقیق

 

اساطیر پایان جهان و زندگی پس از مرگ، از مهم‌ترین بخش‌های اساطیر هر ملّت است. تقریباً همه‌ی اقوام جهان ، حیات پس از مرگ را قبول داشته اند، امّا خصوصیات این جهان در اعتقادات هر ملّت متفاوت است. به نظر می‌رسد پیامبران الهی تأثیر زیادی بر این اعتقادات گذاشته‌اند و آن‌ها را بسیار پخته‌تر کرده اند. زیرا بسیاری از ویژگی‌های این دنیا‌ها شباهت‌های غیرقابل انکاری به اعتقادات ادیان الهی دارد. امّا این تعالیم آسمانی با توجّه به خصوصیات هر قوم تحریفات زیادی داشته است. بر اساس آیات قرآن کریم[۱] و روایات ائمّه و همچنین قراین موجود، کاملاً مشخّص است که هیچ منطقه‌ای از کره‌ی زمین وجود ندارد که دارای تمدّن بوده امّا پیامبری در آنجا ظهور نکرده باشد.

«آخرت شناسی و اعتقاد به معاد، یعنی آموزه‌ی آخرین امور جهان ، رکن اساسی و شناخته شده‌ی تعالیم زرتشتی است. بسیاری بر این اندیشه اند که این آموزه خاستگاه تأثّر اعتقادات شرقی و غربی[بوده] و بر آیین‌های هندی و بودایی در شرق و آیین‌های یهودی و مسیحی تأثیر نهاده است… . اعتقاد به زندگی پس از مرگ که زمانی بعد در شمار اصول عقاید آیین یهود قرار گرفت، از کهن‌ترین روزگار بخش غالب اندیشه‌ی ایرانی بود. جاودانگی نه تنها به معنی نوید پاداش در زندگی بعد از مرگ که در حقیقت در بردارنده‌ی جایگاه حقیقی انسان است و آن چه به ظاهر انسان را نابود می‌کند ، یعنی مرگ، سلاح روح شر یا اهریمن است. انسان نه برای مردن که برای هستی داشتن پدید آمد، و اگر مرگ کلام آخر باشد در آن صورت پیروزمند نهایی نه خدا که روح شر یا اهریمن است. »[۲]

پس از مرگ روح سه شب پیرامون تن پرواز می‌کند و سپس رهسپار داوری خود می‌شود. در طول زندگانی فرد صواب‌ها و خطا‌هایش در “خانه‌ی سرود” انباشته شده‌است و پس از مرگ در برابر داوران یعنی مهر، سروش و رشن با ترازو سنجیده می‌شود. البته این ترازو مانند نمونه‌ی مصری خود مادّی نیست. « در این داوری گرایش به هیچ سویی نیست، نه سوی توانگران و نه به سوی درویشان، نه به سوی ناتوانان و نه به سوی قدرتمندان ؛و درباره‌ی هر انسانی بر اساس زندگی وی داوری می‌شود. اگر اندیشه، گفتار و کردار‌های نیک بر بد فزونی گیرد، روح به بهشت روان می‌شود و اگر بدی بر نیکی فزونی ‌یابد، روح را روانه‌ی دوزخ می‌کنند و اگر نیک و بد برابر باشند روح را به “همستگان” [یعنی] جایی که در فاصله بهشت و دوزخ است روانه می‌سازند. زرتشتیان این اندیشه‌ی مسیحی را که زندگی و مرگ فرد می‌تواند کفّاره‌ی گناهان دیگران باشد نمی‌پذیرند و این بدان دلیل است که از دید زرتشتیان این داوری نه شایسته‌ی عدالت انسانی است و نه خدا. »[۳]

نفس انسان که دقیقاً متناسب با اعمال و اندیشه‌های نیک یا بد او در دنیاست، به صورت دوشیزه‌ای زیبا یا عجوزه‌ای پیر برای راهنمایی او می‌آید و بعد رهسپار بهشت ، دوزخ و یا همستگان می‌شود. دوزخ جایگاه بد‌ترین شکنجه‌ها، امّا جایگاهی موقّتی است[۴]. مجازات در آنجا جهت اصلاح و بیرون شدن خصوصیات اهریمنی از انسان است و هر کیفر دقیقاً متناسب با گناه است امّا با اعمال نیک مجازات تخفیف داده می‌شود[۵].

پس از این که از دوازده هزار سال موعود اهورامزدا نُه هزار سال می‌گذرد، در پایان هر هزاره یک منجی ظهور می‌کند. تا اینکه سومین و آخرین منجی موسوم به “سوشیانس” ظهور می‌کند. پس از ظهور او تمام موجودات اهریمنی از هماورد خود شکست می‌خورند و انگره مینو نیز اگر نابود نشود، در دوزخ عقیم می‌شود[۶]. «همه‌ی مردم دین‌دار و دوست می‌شوند و از آن پس کسی نخواهد مُرد. سوشیانس با فرشکردسازان با یاری هرمزد اجزای تن مردگان را فراهم می‌آورند و به هر یک آئینه و هویت او را می‌بخشند و مردم یکدیگر را بازمی‌شناسند، با آن خوشی و رامش آغازین که در آفرینش هرمزد بود و بی‌کران. نیکان و بدان با داشتن تن، سه‌ شبانه‌روز پاداش و پادافره می‌بینند که پادافره سه‌شبه است. فلزِ همه‌ی کوه‌ها را شهریورِ امشاسپند، گدازان و روان می‌کند و این پساخت و آزمایش فرجامین است و دوزخ از آن آکنده و پر می‌شود. در انجمن ایسدواستران یا صحرای محشر همه می‌ایستند و هرکس نیکی و بدی کردار خویش می‌بیند و از آن پاداش سزاوار می‌یابد. مردم با خوردن انوش، که خوراک بی‌مرگی است، همه جاودانه می‌شوند. زمین به ستاره‌پایه می‌آید و “گرزمان” نیز به آن‌جا می‌پیوندد. در آن آسایش و خوشی محض، مردم را کاری نیست جز دیدار هرمزد و ستایش او»[۷]



[۱] برای مثال سوره‌ی مائده، آیه‌ی ۴۸

[۲] شناخت اساطیر ایران، ص۱۹۰

[۳] همان، ص۱۹۱

[۴] همان، ص۱۹۲

[۵] همان، صص۱۹۳-۱۹۶

[۶] صص۲۰۰-۲۰۶

[۷] پژوهشی در اساطیر ایران، ص۲۷۷

You might also like

Leave A Reply

Your email address will not be published.