مطابقت پرهشی با پارس و مرودشت
جناب عبدالمجید ارفعی در گفتارش اشاره کرده است که جمشید می تواند پادشاهی پارسی پیش از هخامنشیان باشد. در تأیید این نظر گفتنی است بسیار دورتر از هخامنشیان در پارس (پرهشی، مرهشی= نام مرودشت در نقشه های بطلمیوسی) پادشاهی به نام ابالگاماش (شاه همزاد، جمشید) می زیسته که از ریموش (مار افعی، اَژی دهاک) پادشاه بابل شکست سختی خورده بود. به نظر می رسد که خود واژۀ پارس از نام باستانی پرهشی (شادی بخش) اخذ شده باشد. می دانیم که در وندیداد و کتیبه های هخامنشی روی شادی و شادمانی ایران – پارس تأکید شده است.
برگردان سرود بنیادین جهانبینی خانواده داریوش هخامنشی به فارسی این است:
۱. بَغ بزرگ است اهوره مزدا
۲. همین که بزرگترین خدا نام دارد
۳. همین که این زمین ما را داد
۴. همین که آن آسمان ما را داد
۵. همین که مردمان ما را داد
۶. همین که شادی ما را داد
۷. و برای مردم همان را (شادی را) داد.
بر این پایه نامهای پارس و پرهشی مترادف هم بر گرفته از این واژه ها هستند:
पाति {पा} verb pAti {pA} follow
हर्ष m. harsha happiness
पर adj. para following
हास्य m. hAsya happiness, laughing
در سایت ایران بوم سورنا فیروزی در نقد آرا و نظریات دکتر کامیار عبدی، در مقالۀ «معمای آریائیها»، گرچه به سهو جای پرهشی را در شمال شرقی عیلام می پندارد ولی به ارتباط مبهمی بین نام پارس و پرهشی معتقد است:
“مورد بعدی سرزمین «مرحشی» یا «پرحشی» است. ایشان (دکتر کامیار عبدی) میان «پرحشی» و «پارس» هیچگونه پیوند و پیوستگی قائل نمیشود.
جدای از اینکه دوباره هیچ بازگشتی (:ارجاعی) برای ادعای زبان شناسانهی نویسنده دیده نشده، مشکل دیگر پنداشتنِ جایگاه «پرحشی» یا «مرحشی» در خاورِ «شوش» و «انشان» (واقع در پارس) است. در صورتی که کتیبهها جایگاه این سرزمین را در شمال باختر فلات ایران نشانی میدهند.
نخست واژهی این نام را در ریختهاو بننامه (:رفرنسهای) گوناگون ببینیم. «پرهشی Parashi- Parhashi»(درخشانی، ۱۳۸۳: ج۳ ۳۱۴-۲۹۹) و گویههای دیگر چون «پرحشوم«Parahshum (کرتیس ۱۳۸۹: ۵۰). «براهشه«Barahshe (بهمنش ۱۳۶۹: ۵۷. کامرون ۱۳۶۵: ۲۶)، «باراخشه «Barakhsh (نقل در نگهبان۱۳۷۲: ۵۲۹). «مرهشی«Marhashi (کامرون ۱۳۶۵: ۲۲. پاتس ۱۳۹۰: ۲۲۰) و «ورهشی «Warhashi (هینتس ۱۳۸۸: ۶۱). آن چه دیده میشود. ریختهای گوناگون خطشناسان و پژوهشگران از چگونگی خوانش نشانههای میخی اکِدی بوده است. یکی تشخیص داده این علامت «ه» خوانده شود، دیگری «ح» و آن یکی «خ». و آن علامت «پ» خوانده شود یا «ب». و یا «آ» خوانده شود یا «اَ». به طور کلی، هنگامی یک نام خاص در زبانی دیگر تلفظ میشود.”
نامهای ورنۀ اوستا (پارس، عیلام) و شهر شوش عیلام نیز به معنی محل شادی بوده اند.