نکاتی در مطابقت گوتمه بودا با گائوماته بردیه
حدود سی سال پیش این نظر را مطرح کردم، بعد از آن کسان دیگری نظیر هاروی کرافت و راناجیت پال از طرق دیگر (از جمله با اسناد باستانشناسی) بدین نتیجه رسیده اند. گائوماته بردیه (سرود دینی دان تنومند) همان کسی است که ارنست هرتسفلد وی را تحت نام سپیتاک سپیتمان همان زرتشت سپیتمان تاریخی دانسته است.
مطابقت مفهوم نامهای نپال و بلخ در ارتباط با گائوماته بردیه (گوتمه بودا):
نام بلخ (شهر مقدّس) در رابطه با گوتمه بودا (گائوماته بردیه) بعداً با نپال به معنی سرزمین سرور [مقدس] جایگزین شده است:
नेप m. nepa family priest
निप m. nipa lord
लय m. laya house
معنی نامهای کهن بلخ:
نامهای کهن بلخ یعنی بهلیکه (بلهیکه) و باختریا در سنسکریت به معنی محل درخشان و محل درخشان ممتاز بوده اند. چون عنوان اوستایی آن یعنی بامی به معنی درخشان و مشعشع گواه آن است:
भा bhA f. lustre, ख kha n.city, तार tAra adj. excellent.
भाल bhAla n. lustre, ख kha n.city.
هیئت کهن بخل (بخر) نام بلخ نیز به همین معنی بوده است:
भा bhA f. lustre, खल khala m. place
نام اوستایی بلخ یعنی بخذی را هم میشود در سنسکریت به معنی محل درخشان مبارک گرفت. به نظر می رسد نام شهر بامیان نزدیک بلخ به معنی محل درخشان و نامهای خود شهر بلخ برای تمایز با آن به معنی محل درخشان ممتاز و مبارک در نظر گرفته شده است:
भा bhA f. lustre, ख kha n.city, शि zi m. auspiciousness.
معنی نام داهیا (تاهیا) که در منابع کهن چینی به عنوان نام بلخ آمده است:
خود نامهای کهن بلخ یعنی بخذی باختریا و بهلیکه (بلهیکه) را می توان از هیآت سنسکریتی بهاک-ذی (محل درخشان)، بهاک-تریا (بسیار درخشان) و “بهالا/بهالّا” (درخشان، با شکوه و فرخنده و مطلوب) – “خه” (شهر) یعنی در مجموع به معنی شهر مقدس و درخشان گرفت. می دانیم که در عهد اسلامی به آن بلخ مشعشع (بلخ بامی) می گفته اند. لذا نام داهیای (تاهیای) آن در منابع چینی به همین معنی درخشان بوده است:
दाह m. dAha glowing
وجه اشتراک و افتراق تعالیم آنها:
وجه اشتراک تعالیم اخلاقی بودا و سپیتاک سپیتمان (زرتشت سپیتمان، گائوماته بردیه) کم نیست. از جمله در پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک. برهمنان و مغان سنت ها و محفوظات خویش را تحت عناوین آنان آورده اند. برهمنان تاکید در بال تعالیم اخلاقی و مغان تأکید روی بال تعالیم سنتی و آیینی وی نموده اند.
بحران زندگی گوتمه بودای تاریخی:
کشته شدن سپیتمه (داماد و ولیعهد آستیاگ) و آستیاگ برای سپیتاک پسر سپیتمان و برادر بزرگترش هم خطر جانی داشت و آنها نیز اسیر بودند ولی کوروش مادر آنها آمیتیدا (بسیار دانا) را به عنوان ملکه دربار برگزید و پسرانش را از حکومت ری و ارمنستان بر داشت و به حکومت بلخ و گرگان بر گماشت. بلخ و نپال هر دو به معنی محل سرور مقدس هستند که با هم مشتبه شده اند. قدیمی ترین و مهمترین معبد بودائیان طبق نقشه ای بودایی همان معبد نوبهار بلخ بوده است.
گائوماته بردیه (گوتمه بودا) در عهد خویش نیز محبوب مردم آسیا بوده است. چنانکه هرودوت پدر تاریخ میگوید مردم آسیا از مرگ گائوماته بردیه دریغ خوردند.
مطابقت نام سوندَرَنَندا (خوش اندام ثروتمند، برادر گوتمه بودا) با فرورتیش/اوروپاست (برادر گائوماته):
در خبر موسی خورنی مگابرن تیگران (ویشتاسپ، برادر بزرگ گائوماته) متصف به خوش اندام و در کتیبه بیستون و منابع یونانی-رومی وی متصف به القاب فرورتیش (فرَ-وَرِت-ایش، صاحب ثروت بسیار) و اوروپاست (دارای گله گسترده) است. نام فرشیدورد برادر سپنتداته (در اساس برادر گائوماته) در معنی دارای دارایی فراوان با فرورتیش مترادف است:
सुन्दर adj. sundara handsome
नन्दा f. nandA prosperity
उरु adverb uru widely
पष्ठवह् m. paSThavah bull four years old
مطابقت شودّهودَنه (پدر گوتمه بودا) با سپیتمه هوم (دارای مِی سفید، پدر سپیتاک زرتشت):
शुद्धोदन m.shuddhodana having pure water or food
نام مادر بودا یعنی مایا دئوَ (دانای خدایگانی) هم با آمیتیدا (بی نهایت دانا) یعنی نام مادر سپیتاک سپیتمان (گائوماته بردیه) مطابقت دارد.
نامهای همسر و پسر گوتمه بودا یعنی یاسودهارا (مشهور) و راهوله (خورشید روی) با آتوسا (همسر گائوماته) و خورشید چهر پسر زرتشت سپیتمان مطابق می باشند.
معنی نام قبیلۀ بودا، ساکیا (ساکیاس)
نام ساکیا (منسوب به گیاه) یا ساکیاس (منسوب به گیاه مقدس) را به درستی با نام سکا سنجیده اند. منظور از این سکاها همان دربیکان (دروپیکیان، سکاییان برگ هئومه، دریها) است که سپیتاک سپیتمان (گائوماته بردیه که با گوتمه بودا مطابقت داده میشود) در عهد کوروش از مرکز بلخ بر ایشان فرمان می راند:
शाक m. n. sAka vegetable
यशस् adj. yazas venerated
दर्भ m. darbha sacred grass
द्रु m. dru tree, vegetable
पायक adj. pAyaka drinking
مطابقت معنی سیکایا آوائوتی با کوشیناگارا:
معنی سیکایا آوائوتی (جایگاه چشمه آب افشان) محل قتل گائوماته بردیه با معنی کوشیناگارا (چشمه نیرومند آب فشان) محل دفن گوتمه بودا مرتبط است:
शीकायति {शीकाय} verb sikAyati {sikAya} sprinkle
अवटि m. avaTi hole in the ground
कोश m. kosha drinking-vessel
इन adj. ina mighty
गर n. gara sprinkling
معانی القاب زرتوشترا، زریادر و زئیری وئیری (زریر):
این لقب های سپیتاک سپیتمان جملگی به معنی دارندۀ بشارت زرین به نظر می رسند:
शार adj. zAra yellow, golden
तुष्ट ppp. tuSTa pleased
रायति {रै} verb rAyati {rai} roar
यत्त adj. yatta guided
विरौति {विरु} verb virauti {viru} roar aloud
نامها و القاب سپیتاک (فرد سفید و مقدّس) و بودا (منوّر) و جزء زَرَ در نام زرتشت مشترک هستند:
श्वेतक adj. svetaka white
बुद्ध m. buddha enlightened
शार adj. zAra yellow, shining
خود نامهای گوتمه بودا و گائوماته در سنسکریت در معنی دارندۀ سرود دانش دینی مطلوب و دقیق مترادف هستند:
गायति {गै} verb 1 gAyati {gai, gau} praise in song
तम adj. tama most desired
बोधि m.f. bodhi perfect knowledge or wisdom
गायति {गै} verb 1 gAyati {gai, gau} praise in song
माति f. mAti accurate knowledge
مسلم به نظر می رسد که سپیتاک سپیتمان (گائوماته بردیه) از مرکز بلخ و حکومت دربیکان بر متصرفات هخامنشیان در هند (درۀ سند) نظارت داشته است. چون کتسیاس می گوید که در سپاه او فیلان و سواران هندی حضور داشته اند، لذا شاهزاده در هند به شمار رفتن گوتمه بودا مسجّل میگردد.
عنوان سیداراتای گوتمه بودا را به معنی به هدف رسیده گرفته اند. ولی اگر آنرا به معنی حقیقت حس واقعی در نظر بگیریم به سمت خود معنی بودا (منوّر) رهنمون میشویم:
सिद्ध n. siddha fact
अर्थ m. artha true sense
بی جهت نیست که نظامی گنجوی در اسکندرنامۀ خود بلخ را هم محل آتش زرتشت و هم محل معبد نوبهار (معبد اصلی) توصیف نموده است:
به بلخ آمد و آتش زردهشت
به طوفان شمشیر چون آب کشت
بهار دل افروز در بلخ بود
کزو تازه گل را دهن تلخ بود
پری پیکرانی درو چون بهار
صمنخانه هایی چو خرّم بهار
درو بیش از اندازه دینار و گنج
نهاده به هر گوشه بی دست رنج
زده موبدش نعل زرین بر اسب
شده نام آن خانه آذرگشسب.
नाभ adj. nAbha[nava] navel
वीहार m. vihAra temple
نام آذرگشنسب در اصل می تواند به معنی محل سرودخوانهای آتش مقدس باشد:
गेष्ण m. geshNa singer
स्फायते {स्फाय्} verb sphAyate {sphAy} resound
نام بومی آتشکدۀ قدیمی آذرگشنسب در دامنۀ جنوب غربی کوه سهند یعنی گایین گبه (محل سرودهای دینی) گواه این معنی است:
गायन m. gAyana singer
जप m. japa muttering prayers