نام کوش/گوش در شاهنامه
از آمل گذر سوی تمیشه کرد
نشست اندر آن نامور بیشه کرد
کجا کز جهان گوش خوانی همی
جز این نیز نامش ندانی همی
در بیت زیرین سر نام گوش/کوش در مازندران عهد فریدون (کوروش) بحث کرده اند برخی مانند دهخدا، آن را با نام قصبهٔ کوس مازندران و برخی دیگر جهان را در گوش/کوش ادغام کرده، جهان را به چهار برگردانده و آن را با صفت چهارگوش وَرنه (عیلام-فارس و گاهی گیلان) زادگاه فریدون (کوروش) ربط داده اند. ولی به نظر می رسد اصل آن کوش اوستایی (کُشتن) یعنی ترجمهٔ نام سرزمین آماردان (کُشندگان) در مازندران است.