ریشهٔ ایرانی و اکدی نام های مترادف عراق و عجم

ریشهٔ ایرانی و اکدی نام های مترادف عراق و عجم

گفته میشود معنی کلمه “عراق” به طور کلی به “کناره” یا “لبه” اشاره دارد. در مورد منطقه جغرافیایی، به منطقه ای در جنوب غربی آسیا اشاره دارد که شامل دو بخش “عراق عرب” و “عراق عجم” می شود.

واژه “عراق” را در زبان عربی به معنای “کناره”، “کرانه” یا “سدّ” آورده اند. ولی معنی اصلی هندوایرانی آن یعنی سرزمین کنار آب های روان اساسی تر است؛ چون از سویی دیگر نام اَگَمه/اَگمی (منسوب به منطقهٔ آبها) در زبانهای سامی اکدی و عبری در مقابل نام عرب (بیابانی) که به مردم متصرفات بین النهرینی ایرانیان اطلاق می گردیده، منشأ نام عجم شده است:

इरा f. irA water (به اوستایی یعنی آب روان)

काय m. kAya mark

काय m. kAya house

काय m. kAya capital

در این باب گفتنی است نام اوستایی مردم عراق (بین النهرین) یعنی تئوژیه را میشود به صورت تَئو- اَئوذَیه به معنی مردم سرزمین آبهای بسیار نیرومند گرفت که جایش در اوپَ اَئوذَ-ئشو-رنگها یعنی در کنار رود رَنگها (سیلابی، دجله) ذکر شده و شانزدهمین سرزمین آفریدهٔ اهورامزدا به شمار رفته است. زمستان دیو دادهٔ سرزمین کنار سرچشمهٔ رنگها اشاره به نام سرزمین باستانی زاموآ (زمستانی) است که مطابق ناحیهٔ کردستان در جوار شمال شرقی رود دجله است.

 

پیشتر این نظریات را در مورد ریشهٔ نام عراق آورده اند:

نام عراق از سدهٔ ۶ میلادی کاربرد داشته است. خاستگاه‌های گوناگونی برای این نام آورده شده که یکی از آن‌ها به نام شهرِ سومری اوروک بازمی‌گردد. اوروک نام اکدی شهر سومری اوروگ بوده است. امروزه می‌دانیم که اور نامی بوده که سومریان برای اشاره به «شهر» استفاده می‌کردند. بر پایهٔ ریشه‌شناسی مردمی، این واژه در معانی همچون «ریشه‌دار، سیراب و حاصلخیز» ریشه دارد. در قرون وسطی به منطقهٔ پایین بین‌النهرین، «عراق عرب» و به مناطقی که در شرق عراق (شامل بخش‌های مرکزی و غربی ایران) جای داشتند «عراق عجم» (عراق خارجی) می‌گفتند و به این دو با هم عراقین گفته می‌شد. این نقطه از دید مورخان شامل بخش‌های مسطح جنوب رشته‌کوه حمرین بوده است و بخش‌های منتهی‌الیه شمالی و منتهی‌الیه غربی عراق مدرن را به این نام نمی‌خوانده‌اند. اصطلاح «سواد» (زمین سیاه‌رنگ) نیز در دوره‌های نخستین بعد از اسلام برای دشت‌های آبرفتی دجله و فرات به کار می‌رفته تا از مناطق بایر صحرای عرب قابل تفکیک باشند. در عربی واژهٔ عراق را «لبه»، «کرانه»، «سدّ» یا «کناره» معنی می‌کنند به‌طوری‌که بعدها با اتکا به ریشه‌شناسی مردمی، اصطلاح زمین‌شناسی «دیواره» از این واژه تفسیر شد؛ دیواره‌ای که در جنوب و شرق فلات جزیره است و لبهٔ شمالی و غربی منطقهٔ «عراق عرب» را شکل می‌دهد. عراق به معنی صخره‌های کنار دریا و به معنی ساحل نیز آمده ولی معلوم نیست اصل این کلمه چه بوده، شاید از اسم کهنه ای مأخوذ شده باشد که اکنون آن اسم از میان رفته یا از اسمی که معنی دیگری داشته است پیدا شده باشد. اساساً سرزمین رسوبی را اعراب سواد یعنی خاک سیاه می‌نامیدند و کلمه سواد رفته رفته به‌طور ی استعمال شد که مفهوم آن با کلمه عراق یکی گردید، یعنی سواد و عراقی یک معنی داشت و عبارت بود از تمام سرزمین بابِل.

تلفظ عربی این واژه به صورت عِراق می‌باشد. در فارسی بیشتر با فتح عین و در زبان رسانه‌ای فارسی با کسره آن تلفظ می‌شود.

پیشنهاد دیگر ریشه‌شناختی برای این نام، ریشه‌ای ایرانی از زبان پهلوی است که به دیسهٔ «ایراگ» یا «اِراگ» (به پارسی میانه: 𐭠𐭣𐭫𐭠𐭪𐭥، آوانگاری: ērāg) به معنای «سرزمین پست» بوده، [بسنجید با واژه اراک و عراق عجم] که از واژهٔ «اِر» یا «ایر» (به پارسی میانه: 𐭠𐭣𐭫، آوانگاری: ēr) به معنای «پایین» و پسوند «ـاگ» (به پارسی میانه: -𐭠𐭪𐭥، آوانگاری: -āg) [بسنجید با پسوند ـا در واژگان دانا (به پارسی میانه: 𐭣𐭠𐭭𐭠𐭪𐭥، آوانگاری: dānāg) و سوزا (به پارسی میانه: 𐭮𐭥𐭰𐭠𐭪𐭥، آوانگاری: sōzāg)] ساخته شده است.

دربارهٔ عراق و نام آن، از لغت شناسان قدیم، چون ابن درید (د۳۲۱ق) در جمهره اللغه (۳/۱۳۲۵) و ازهری (د۳۷۰ق) در تهذیب اللغه (۱/۱۴۹) و ابن سیده در المخصّص (۳/۷)، ابن بریّ (د ۵۸۲ق) در کتاب فی التعریب و المعرّب (ص۱۲۴)، نووی (د ۶۷۶ق) در تهذیب الاسماء (۲/۱۲۳، ۴/۵۵) ابن منظور (د ۷۱۱ق) در لسان العرب (۱۰/۲۴۷) هم عراق را از ولایات ایران و خودِ نام را معرَّب ایران دانسته‌اند.

منابع این نظریات:

هالوران, جان (۲۰۰۰). “واژه‌نامه سومری” (به انگلیسی). etymonline.com. Retrieved خرداد ۱۳۹۴. نام شهر باستانی اوروک (شهر گیلگمش) از دو بخش اور (به معنی شهر) و اوک (که به نظر می‌رسد معنای زندگی بدهد) تشکیل شده است. ریشهٔ آرامی و عربی IRQ و URQ نشان از رودخانه یا انشعاب رودخانه می‌دهد. در عین حال به معنای چگالش (آب) نیز هست:

“often said to be from Arabic `araqa, covering notions such as “perspiring, deeply rooted, well-watered,” which may reflect the impression the lush river-land made on desert Arabs. etymonline.com; see also “Rassam, Suha (2005-10-31). Christianity in Iraq: Its Origins and Development to the Present Day. Gracewing Publishing. p. 9. ISBN 978-0-85244-633-1.

“Iraq”. Britannica Online Encyclopedia.

“ʿERĀQ-E ʿAJAM(Ī)”. Encyclopaedia Iranica.

Magnus Thorkell Bernhardsson (2005). Reclaiming a Plundered Past: Archaeology And Nation Building in Modern Iraq. University of Texas Press. p. 97. ISBN 978-0-292-70947-8. The term Iraq did not encompass the regions north of the region of Tikrit on the Tigris and near Hīt on the Euphrates.

Boesch, Hans H. (1 October 1939). “El-‘Iraq”. Economic Geography. 15 (4): 329. doi:10.2307/141771. ISSN 0013-0095.

لسترینج، گای (۱۳۹۳). جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی. تهران: علمی و فرهنگی. ص. ۲۶. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۰۵-۸.

  1. A. Oraizi, Amérique, pétrole, domination: Une stratégie globalisée, tome II: Hégémonie anglo-saxonne et duels des empires pétroliers, Paris, L’Harmattan, 2012, ص. ۲۹ .

مک کنزی، دنیل نیل (۱۹۷۱). فرهنگ مختصر پهلوی. لندن: آکسفورد. صص. ۱۰ و ۳۱. شابک ۹۷۸-۱۱۳۸۹۹۱۵۸۳.

»نام ایران و ایرانیان در بعضی از متون کهن / دکتر صادق سجادی« www.cgie.org.ir. .دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۰۳-۱۸.

Edwards, Owen (March 2010). “The Skeletons of Shanidar Cave”. Smithsonian. Retrieved 17 October 2014.

You might also like

Leave A Reply

Your email address will not be published.