معنی نامهای مکّه و کعبه و شاذروان
The meaning of the names Mecca, Kaaba, and Shadharwan
نظر به نام مکورابه (مرکز و مقّر خدا) که بطلمیوس برای مکّه (مرکز) آورده، نام کعبه را میشود به صورت واژهٔ بابلی کاپّو-ئه (خانهٔ خدا و بت) بر گرفته از زبان اکدی شمرد. این واژهٔ مرکب اکدی در عربی به ظاهر به معنی خانهٔ مکعبی شکل گرفته شده است:
kappu (2) [PA : ] (n.; OB,MB)
۱) god, statue
این واژه مشابه هایی در ایران باستان داشته است: در سالنامه های آشوری در ماد بزرگ از مکانی با نامهای بیت باگای (خانهٔ خدا) و بیت گابای (جایگاه بغ) یاد شده است که با نام گابهٔ اصفهان (معبد ماربین؟، معبد خدای مار شکل نین گیرسو) همخوانی دارد.
مطابق این منابع در تاریخ ماد تألیف دیاکونوف در این سمت از بیت باعان (خانهٔ خدا) هم یاد شده اَست.
در این رابطه گفتنی است، نام محلی آتشکدهٔ قدیمی آذرگشنسب در جنوب غربی کوه سهند، کایین گابه (معبد شاهی) بود.
شاذَروان (شاذُروان):
نام قسمت شاذَروان (چادُروان) بنای کعبه ایرانی و به معنی پوش دهنده و پوشاننده است. نام پُل شاذروان شوشتر و فرش یا پردهٔ شاذروان کاخ مداین مؤید این معنی می باشند:
छद m. chada cover
شرحی که بر شاذَروان کعبه داده اند:
شاذروان همان برآمدگیهایی است که در اطراف کعبه قرار دارد و آن بخشی از کعبهاست که توسط قریش از ساختمان کعبه کاسته شد و اکنون همانند پوششی اطراف خانه را در بر گرفتهاست. شاذروانِ کنونی از ساختههای سلطان مراد چهارم در هنگام ساختمان کعبه در سال ۱۰۴۰ (قمری) است. زمانی که در بازسازیهای کعبه، ابعاد خانه قدری کوچکتر از بنای ابراهیمی آن شد، برای حفظ ابعاد اصلی، فضای عقبنشینیشده را با ساخت سکویی کم ارتفاع علامتگذاری کردند که «شاذَروان» نامیده شد و چون ملاک در طواف، حدّ اصلی کعبهاست، فقها برای حصول شرط خروج طوافگزار از کعبه، طواف بر روی شاذروان را صحیح نمیدانند.
بنابراین، شاذروان همان سنگ مایلی است که بخش پایینی دیوار کعبه را تا روی زمین پوشانیدهاست، و همینطور بخشی که در مقابل حجر اسماعیل به صورت پلّهی ساخته شدهاست که بلندی آن از سطح زمین ۲۰ سانتیمتر و عرض آن ۴۰ سانتیمتر است. این پله جایگاه مردمی است که برای نیایش و تضرع به درگاه الهی بر روی آن میایستند و سینه و شکم خود را بر کعبه قرار میدهند و دستان را بر بالای سر خود و بر دیوار کعبه میگذارند. علت آنکه در این قسمت شاذروان قرار داده نشده این است که در بنای ابراهیم، حجر اسماعیل جزو خانه کعبه بودهاست که در ساختمان قریش به علّت کمبود مال حلال از خانه کاستند و بر حجر افزودند. همچنین در پایین درِ کعبه، شاذروان قرار داده نشده و به صورت پلهای صاف به طول ۳۴۵ سانتیمتر ساخته شدهاست که مردم در ملتزم بر آن میایستند و دعا و نیایش میکنند. در بالای شاذروان حلقههای از مس قرار دارد که در هنگام پایین آوردن جامه کعبه (کسوه الکعبه) لب جامه به این حلقهها میبندند تا جامه استوار باشد.
بخشی از توضیحاتی که در بارهٔ واژهٔ شادروان در لغت نامهٔ دهخدا آمده است:
شادروان. [دُ] (اِ مرکب) معرب آن شادروان [دَ / دِ] و شاذروان. (دزی ج ۱ ص ۷۱۵). پهلوی شاتوروان (فرش). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). پرده ٔ بزرگی را گویند مانند شامیانه و سراپرده که پیش در خانه و ایوان ملوک و سلاطین بکشند. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری): و آن پوست که از در بر مثال شادروان آویخته است، ببینید. (جهانگشای جوینی ج ۲ ص ۴۴).
میی که گربچکد قطره اش بروی بساط
بسوی بیشه رود مست شیر شادروان.
ابورجاء غزنوی (از انجمن آرا).
بارها آحاد فراشانت شیر چرخ را
در پناه شیر شادروان ایوان یافته.
انوری.
این است همان صفه کز هیبت او بردی
برشیر فلک حمله شیرتن شادروان.
خاقانی.
|| خیمه و سراپرده. (انجمن آرای ناصری):
بفرمود تا در تخت سرای خلافت در صُفّه شادروانی نصب کنند. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص ۳۵).
سرادق. سایبان. (برهان قاطع)۞:
ز ما خودخدمتی شایسته ناید
که شادروان عزت را بشاید.
نظامی.
بشادروان شیرین برد شادش
برسم خواجگان کرسی نهادش.
نظامی.
مهین بانو نشاید گفت چون بود
که از شادی ز شادروان برون بود.
نظامی (خسرو و شیرین چ وحید ص ۱۱۱).
سوی شادروان دولت تاختند
کنده و زنجیر را انداختند.
مولوی.