اگر تور به عنوان جنگجوی وایکینگها به شمار میرفت، اودین، متعلق به جایگاه اسرارآمیزی میان مرگ و زندگی و زیرکتر و خطرناکتر بود. نام وی ممکن است در ارتبط با کلماتی همچون «باد» باشد و بعدها، وی را، راهنمای «حیات وحش» و، صف ارواح مردگان در آسمان و دارای خشم تندباد دانستند. در آلمان او را، وودان مینامیدند و آدام اهل برمن او را به عنوان «خشم» یا «دیوانگی» توصیف میکند، زیرا کلمه انگلیسی کهن به معنای «دیوانه» یا «خشمگین» است. دیوانگی یا خشم ویژه این خدا، در پیروان او مشاهده میشد. پیروانش جنگجویانی بودند که پوست خرس بر تن میپوشیدند. برسک به معنای «ملبس به پوست خرس» است، اما برای توصیف کسی به کار میرود که تسخیر خشم شده و برسک با آن میجنگد. اودین موجد این خشم در پیروان خود، و موجب ترس و وحشت در دشمنانش بود.
شمار اندکی از مردم اسکاندیناویا نام اودین، یا مشتقات آن را، بر فرزندان خود مینهادند، زیرا وی ارتباط نزدیکی با مرگ داشت و به ویژه مرگی که به هنگام نبرد، و در جهت یافتن آرامش به دست میآمد. در صحنه نبرد وی میتوانست، خود را به صورت پیرمردی خرقهپوش در آورد. او ممکن بود. ملازم زاغها، گرگها و والکیریها، یعنی گزینکنندگان مقتولین، دوشیزگانی که ارواح جنگجویان بر خاک افتاده را به والهالا و به تالار اودین در آسگارد میبردند، یعنی جایی که آنان از اودین محافظت میکنند، باشد، زیرا جنگ تن به تن غیرقابل پیشبینی و مخاطرهآمیز بود و اودین به خیانت و غیرقابل اعتماد بودن شهرت داشت. داستانی وجود دارد مبنی بر این که او به شاه هارالدوارتوت، شاه دانمارک، راز جنگیدن با شکلگیری گُوِهْ مانند را آموخته بود، اما بعدها، در برابر او قرار گرفت و راز او را به دشمنان وی آموخت. به هنگام رویارویی در جنگ، شاه را از گردونهاش پرتاب نمود و او را تا دم مرگ کوبید و خرد کرد.
شهرت اودین به خاطر داناییاش بود و در میان بسیاری از ابهامات و مطالب اسرارآمیز و ژرف قرار داشت. وی در الفبای رونه، یعنی الفبای اقوام ژرمنی و اسکاندیناوی دارای تبّحر بود. ابداع این هنر، بهمیمیر که خردمندترین مردم به شمار میرفت منسوب است. بر اساس یک اسطوره، میمیر، به توسط وانیر در جنگ میان آنها و آیسیر، به گروگان گرفته شده بود. دشمنان سروی را قطع کردند و برای آیسیر فرستادند. اودین سر را در آب نمک گذاشت و آن را نزد خود نگاه داشت. سر میمیر با وی گفتگو مینمود و از طریق آن سر بود که میتوانست با جهان ارواح ارتباط برقرار کند. نکته قابل ذکر دیگر این که وی یکی از چشمان خود را در چاه میمیر گذاشته بود یعنی در آنجا که ریشه ایگدراسیل، درخت کیهانی قرار داشت و از این پس، این خدا، خدایی یک چشم توصیف میشود.
الفبای رونی که در تحت نظارت اودین ساخته شده بود، به صورتی گسترده در اسکاندیناویا، جهت امور جادوگرانه به کار گرفته میشد. داستانی در این راستا وجود دارد که این خدا بر شاخه درختی، شاید ایگدراسیل، به مدت نُه روز و شب، بدون آب و غذا آویزان بود. وی از نیزهای زخم برداشته بود و این بدان معناست که او قربانی خود شده بود، درست به همان صورتی که قربانیها، در زندگی واقعی، برای خود او قربانی میشدند یعنی آنان را با کارد میزدند و سپس بهدار میآویختند. دست اودین به زمین رسید و الفبای ژرمنی را از زمین چید و به این ترتیب بود که به جهان فراسوی مرگ نفوذ کرد و در شناخت الفبای ژرمنی استاد شد و بر مرگ چیره گشت. در همان داستان اشارهای وجود دارد مبنی بر این که اودین میتواند، جسم بر روی چوبه دار را، با بریدن و نقاشی کردن الفبای ژرمنی، به زندگی بازگرداند. در اینجا، این نقاشی احتمالاً، با خون انجام گرفته و ارتباطی نزدیک با گیاهی موسوم به مهرگیا (به صورت در شمال کهن) دارد و بر این باور بودند که این گیاه زیر چوبه دار رشد میکند و هنگامی که آن را از خاک بیرون میکشیدند فریاد میزد و دارای نیرویی جادویی بود.
منبع:ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایرهالمعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمهی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷
[…] پوش خطاب می کند. فهمیدن اینجای شعر به بعد بدون دانستن اسطوره اودین، خدای جنگاوری، خرد، رشادت؛ جهان مردگان و… ممکن نیست. […]
مطالعه و کشف اسرار تاریخ خارق العاده است، مهمترین چیز راه گشای مسیر زندگی در زمان حال می باشد.