تور با نیروی عظیم خود، نظم و ترتیبی در جهان برقرار میسازد که نمادهای آن، عبارت از کمربند قدرت، یک جفت دستکش آهنین و پتکی به نام میولنیر بود که نماد رعد و برق به شمار میرفت. به سبب ارتباط او با توفان، معتقد بودند که وی باد و توفان را تحت نظارت خود دارد و بنابراین، او خدای باروری، شمرده میشد.
تور معروفترین خدا در عصر وایکینگها بود. این نامی بود که افراد و مکانها پیوسته، بر خود داشتند و این شاید بدان لحاظ بود که بتوانند از حمایتش برخوردار شوند. وی دارای خشونتی مهارناشدنی و غیرقابل پیشبینی بود، اما خشم وی غالباً، در برابر غولها، ظاهر میشد. برای انسانها دوستی خوب و قابل اعتماد و جهت زندگی و مشکلات آنان بود که به نبرد میپرداخت. ویژگیهای وی، مورد تحسین وایکینگها بود و آنان، اینگونه خصوصیات را برای رییس خود که فراتر از زندگی به شمار میرفت، میپسندیدند: عظیم، ریش قرمز، آن که بسیار میخورد و مینوشد، بیاندازه قوی و شجاع و با داوری گاه و بیگاه عجولانه. تور به عنوان خدایی در نظر گرفته میشد که به توسط مردمی که به نیرو و قدرت خود اعتماد داشتند، مورد ستایش قرار میگرفت که به صورتی معماوار وی را، میتوان «خدای غیرخدا» نامید.
نماد تور یعنی پتک، نمادی از چگونگی کنش و واکنش اسطورههاست. این سلاحی کوتاه و برای پرتاب کردن بود. آن را به عنوان تعویذی حفاظتی بر گردن میبستند و در اواخر عصر وایکینگها، نمادی از دعای خیر و برکت به شمار میرفت که احتمالاً، صورتی تقلیدی از صلیب، در مسیحیت بود. پتک در عروسی، برای برکت دادن و دعای خیر عروس به کار میرفت و در گورها برای حمایت از متوفا قرار داده میشد.
قدرت تور به اندازهای زیاد بود که امکان دشت از کنترل خارج شود. در داستانی نقل است که تور، خود را به شکل جوانی درآورد، آسگارد را ترک نمود و به نزد غولی به نام هیمیر رفت که عازم رفتن به دریا با قایق خود، جهت ماهیگری بود. تور از وی تقاضا کرد که او را نیز به همراه خود ببرد، هیمیر فقط لبخند زد، زیرا قامت تور کوچک بود و توان پارو زدن نداشت. این مطلب تور را خشمگین ساخت. وی غول را متقاعد کرد که نظر خود را تغییر بدهد. غول، کلّه بزرگترین گاو ـ غول را برداشت که به عنوان طعمه ماهیگیری از آن استفاده کند. تور آن طعمه را به قلاب خود زد و موفق شد که یک هیولا را از اعماق دریا، بالا بکشد و آن، مار میدگارد بود. جانور آن قدر تقلّا کرد که پای تور در هنگام بالا کشیدن مار، از کف قایق بیرون افتاد. هیمیر هراسان شد و ریسمان قلاب را گسست و هیولا دوباره به دریا بازگشت. اگر اینکار انجام نمییافت، کیهان نابود میشد.
در حادثهای دیگر، پتک تور را غولی به نامترین دزدید و گفت که فقط زمانی آن را پس میدهد که ایزد ـ بانوی زیبا یعنی فریا را، به همسری وی درآورند. تور با مشورت خدایان، قرار شد که به جامه زنان درآید و خود را به جای فریا عرضه بدارد. وی به عنوان عروس، پیشترین غول که به سختی فریفته شده بود، رفت، غول به سبب شیفتگی بسیار متوجه این امر شد و مطابق قرار قبلی، تور میولنیر را برداشت، غول و مهمانان عروسی همگی را از پای درآورد.
منبع:ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایرهالمعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمهی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷
سلام در مورد باغ های عدن هم مطلب بذارید
ممنون