در نزهه القلوب حمدالله مستوفی نام کاشمر به صور کشمر و کشمیر ثبت شده است و در سنسکریت نام این دو منطقه زعفران خیز به معنی زعفران است. موطن اولیه زعفران را هم کشمیر و خراسان می دانند. بنابراین داستان سرو کاشمر تنها از معنی ظاهری در هیئت کاچ-اَمر (سرو جاودانی) بر خاسته است. به نظر می رسد خود نام زعفران بر گرفته از واژۀ اوستایی زَفرَ (دهان) و رانَیو (شادیبخش) گرفته باشد. یعنی آنچه شادیبخش دهان است. پس معنی کاشمیر به معنی زعفران هم می تواند در اساس مطلوب دهان باشد:
काश्मीर n. kAshmira saffron, कशा f. kashA mouth, मार m. mAra passion of love.
نام پهلوی زعفران یعنی کُرکوم را که در آرامی هم به کار رفته، می توان در سنسکریت به معنی شکوفۀ با شکوه و معطر گرفت:
कोरक m. n. koraka unblown flower
कोरक m.n. koraka species of perfume
به قول دوستمان مُها لیوانی دمنوش زعفران بسیار شادیبخش است و البته زیادیش خنده آورنده است و اگر اندازه نگه داشته نشود خطرناک است.
ورود زعفران را به هندوستان و چین از طریق ایران می دانند. این اطلاعات از نظر بسیاری از متخصصین عبارت از آنست که زعفران از ایران به همراه برخی دیگر از ادویه ها از طریق حکمرانان ایرانی که مایل بودند باغات و مزارع خود را در هندوستان گسترش دهند انجام شده است.
نظریه دیگر عبارت از آنست که بعد از اینکه ایران بر هندوستان و بویژه بر کشمیر فائق آمد، بنه زعفران توسط ایرانی ها در اراضی کشمیر کشت شده، اولین برداشت زعفران را قبل از سال ۵۰۰ قبل از میلاد می دانند، فنیقی ها در اوایل قرن ششم قبل از میلاد به تجارت زعفران کشمیر اقدام کردند.
زعفران کشمیری در معالجه افسردگی و به عنوان رنگ پارچه مصرف می شد.
براساس افسانه، یک بودایی هندی که به عنوان مبلغ به نام مدیانتیکا Madhyantica که در قرن پنجم قبل از میلاد به کشمیر فرستاده شده بود، او وقتی به کشمیر رسید، کشت زعفران را در کشمیر آغاز نمود و از آنجا مصرف زعفران در نیم قاره هندوستان معمول شد. صرف نظر از مصرف زعفران به عنوان غذا، از رنگ زیبای زعفران در رنگ لباس ها استفاده می شد. بعد از مرگ بودا Siddhartha Guatama راهبه های پیرو او حکم کردند که البسه بودایی ها بویژه قبای آنها باید به رنگ طلایی زعفران باشد.