معنی لفظی نامهای باشتین، بیهق، ششتمد و فریومد و داورزن در سبزوار

معنی لفظی نامهای باشتین، بیهق، ششتمد و فریومد و داورزن در سبزوار

باشتین: مسلم به نظر میرسد نام باشتین مرکب از کلمه بار به معنی محصول و رستنی و بر و میوه و شتین (محل دارا) است. فرهنگنامه های فارسی به نحوی غامض و مبهم بدین مفاهیم نام باشتین اشاره نموده اند:
مفهوم نام باشتین مطابق لغت نامه دهخدا: “(اِ) باری که از میان شاخ بیرون آید. (فرهنگ رشیدی ). باری و میوه ای را گویند که از میان درخت برآید بی آنکه گل و بهار دهد. (برهان قاطع) (هفت قلزم) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بمعنی باستین. (فرهنگ شعوری ج ۱ ورق ۱۸۰) (فرهنگ جهانگیری). بارها بود که از میان درخت ببرند. (نسخه ای از فرهنگ اسدی). باری که از میان درخت بیرون آید. (نسخۀ دیگر از فرهنگ اسدی خطی) (فرهنگ اوبهی):
“پیش گرفته سبد باشتین / هر یک همچون در تیم حکیم.”

نظر به معنی و ریشه لغت پسته (یعنی همان پوز-اوستک در لغت پهلوی = پوزه باز) معلوم میشود قریه ای که در سمت شهر سبزوار خراسان (در محل بیهق باستانی) به اسامی فشتنق خوانده شده است براساس محصول پسته (محصول درختی پوزه باز) و تفسیر آن به میوه هشته و شکافته اسم گذاری شده بوده است. در مجموع به نظر میرسد وجه تسمیه قصبه فشتنق در سمت شمال باشتین همین پوز-اوستک (پسته) باشد؛ گرچه نام فستنق میتوان به معنی محل “پستنک” (پستانک، یعنی درخت سنجد) نیز گرفت. در تاریخ بیهقی این معنی اخیر در باب نام قصبه ششتمد بکار رفته و نام آن در رابطه با درخت سنجد سنجیده شده است ولی وی چگونگی این وجه اشتقاق را نتوانسته است معین گرداند. مؤلف تاریخ بیهقی در این باب صرفاً به جزء شست و یا شش اشاره میکند و در ادامه صحبت به سوی کلمات رذ (انگور) و مذ (شراب) میرود که می توان در مجموع از آن مفهوم دارای محل دارای شایستگی (شائوشته-مد) یا دارای می شایسته را استخراج نمود. معهذا برای ششتمد معنی شش تَوه-مد (دارای شش تپه) وجه اشتقاق مناسب تری به نظر میرسد.
نام بیهق را به معنی بهترین ناحیه و یا دارای بهترین خاک یعنی حاصلخیز گرفته اند که این با معنی سبزوار نیز همخوانی دارد.
نام فریومد را می توان به معنی دارای فراوانی و فر و شکوه گرفت. این معنی از افسانه سرو های شکوهمند فریومد و کاشمر (کاج بسیار با شکوه و درخشان و جاودانی) هم قابل استنتاج است.
نام داورزن که در عصر کنونی مفهوم طنز آمیزی میدهد در اساس محل داورنشین و حاکم نشین معنی میداده است. جزء زن در این نام به تلخیص از کلمات گان، جان، جن یعنی پسوندهای مرسوم مکانی عاید گردیده است.

You might also like
12 Comments
  1. اوزرا says

    اسامی اکثر روستاهای تورکی ،آخرشان قاف دارد(غین و قاف در فارسی نیست).تجریق.نهریق.نودوزق.ارونق.اتیق(عتیق مرند).مینق.متنق.زرنق.بافق.نوق.درین درق.سرین درق.شیرین درق.شوردرق.قالاجوق(قلعه جوق).قیشلاق.یایلاق.ایلانیق.ایرانق…….

  2. اوزرا says

    باشتین(باشتیان=باش+تیان=دیگ بزرگتر از همه).داشتیان(داش+تیان=دیگ سنگی).آشتیان(اش+تیان=دیگ آش)…نه تاس قالدی نه تیان..(تاس=کاسه مثل توس باغا)

  3. اوزرا says

    داورزن(داور+زن)داور وهر کلمه ایی ور داشته باشد.تورکی است.مثل ورمزیار.وردنه.داور.سماور.یاور.باور.خاور…….زن و هر کلمه ایی زن داشته باشد.تورکی است.مثل زنگین.زنگان.زنجان.زندان.زنخدان.زنبور.زنجیر.زنبیل….داورزن یک کلمه ی تورکی است.

  4. اوزرا says

    سیس،مه،چم..سیستان.مهستان.چمستان…..هر سه در تورکی به معنای مه است…نه سیس لی اولدخ نه بینیس لی(به شخصی که جا ومکان خاصی ندارد.وبه قولی از اینجا رانده از آنجا مانده است.گفته می شود)..سیس.بنیس.دنیس(دنیز)هم خانواده هستند.

  5. اوزرا says

    باشتین(باش تیان=دیگ بزرگتر از همه)آشتیان(آش تیان=دیگ آش)داشتیان(داش تیان=دیگ سنگی)..نه تاس قالدی نه تیان….تاس =کاسه مثل توس باغا(لاک پشت)…تیان تیانا دیر، کو..ون (اوزون)قره دی(دیگ به دیگ می گه روت سیاهه)

  6. اوزرا says

    یغناب(یغ ناب در تاجیکستان).قیسناب(قیس ناب) بیناب(بناب)میناب. سیناب.زرناب(زروان.زرغان.زرقان.زرگان)قیناب.غیناب(در خراسان). . و هر کلمه ایی آخرش ناب باشد. تورکی است.

    1. جواد مفرد کهلان says

      ناپ (خالص) از ناپ پهلوی می آید و فارسی است.

  7. اوزرا says

    کوهبنان.سیمنان.زرنان.یونان.لوبنان.آبدانان.مزینان.سینان….و هر کلمه ایی آخرش نان باشد.تورکی است.(نان.نون.اون(آرد))

    1. جواد مفرد کهلان says

      منطقی نیست. ایران و آلمان هم به آن ختم میشوند و ربطی به اون (آرد) ندارند.

      1. اوزرا says

        ایران( ای+ ران)ران مثل تهران.شیمران.چمران…. آلمان( آل+ مان) مان دومان.یامان.بیمان.باتمان.تومان.سامان.آسمان.

  8. اوزرا says

    سلام.زرنق( ز+ ر+ نق).ایرانق( ای+ را+ نق). کلوانق( کل+ وا+ نق). خروانق( خر+ وا+ نق). ارونق( ار+ و+ نق) در کرمان و مرند مینق( میه+ نق). متنق( مته+ نق).فشتنق( فوش+ ته+ نق) در باشتین خراسان……. قاف در فارسی نیست.و اسم این روستاها تورکی است.بخش آخر کلمه نق به چه مفهومی است؟

  9. m says

    شهری به نام بُست در نزدیکی هیرمند و شهری به نام باشت در کهکیلویه و بویر احمد داریم با معانی مختلف .
    از نظر من ، باشت به معنای بهشت

Leave A Reply

Your email address will not be published.