اتیمولوژی محتمل واژۀ معرّب ابلق
अपर adj. apara (apa-) additional
राग m. rAga color
رنگ لاک. [ رَ ] (اِ مرکب) هر جوهری که بدان رنگ کنند. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس).
مطابق دهخدا: ابلک. [اَ ل َ] (ص، اِ) به گفتۀ لغت نامه نویسان فارسی، اصل کلمۀ ابلق عرب و به همان معنی است و شاهد ذیل را نیز از سیف اسفرنگ می آورند:
تا سوی او نکشد دولت تو بیش کمان
خصم شاد است بدلجوئی تیر ناوک
گر بداند که بدور تو دورنگی عیب است
صبح صادق نکند ادهم شب را ابلک.
ابلوک را نیز مرادف آن شمرده اند. واﷲ اعلم.