معانی محتمل نام برخی شهرهای فارس که مبهم به نظر می رسند:
استهبان (محل دارندهٔ نیرومندی)، فسا (پشیای کهن به معنی محل پل و گذرگاه)، بیرم (به شکل بَرم، محل برکه)، جهرم (جای بسیار گرم)، وراوی (کنار آب)، جویم (دارای آب ژرف)، نی ریز (محل ریخته گری)، فدامی (محل نگهداری دامها)، مزایجان (محل بزرگ)، کوپن (محل مرطوب)، سرمق (محل میوه های خوب، زردآلو و…)، خانیمن (محل چشمه)، رونیز (ثروتمند)، افزر (محل پدیدار شدن آب)، توجردی (ده واقع در شکاف و دره)، پاسخن (محل چشمهٔ حفاظتی)، دوزه (سیمکان، محل سردسیری)، خنج (جای سفید و درخشان)، دهرم (ده آرامش)، ایج (پناهگاه)، بوانات (محل خوش آب و هوا)، کوار (پناهگاه)، زرقان (جای سرسبز)، گراش (جای گرم)، اِوَز (محل آب انبار)، ارسنجان (محل ارزن)، اردکان (محل ثروت)، صغاد (محل واقع در روی تپه)، لپویی (رپویی، محل خشنودی و شادی)، اقلید (دارای حصار و قلعه)، خرامه (سخت نیرومند) و یزد خواست به معنی محل دارای استواری ستوده است (یزد= ستوده، خوَ=دارای، ستَ= استواری).