زرتشت و ابراهیم (از سایت راسخون)
همه کسانی که کم و بیش با دین اسلام و دین زرتشتی آشنایی دارند، همگونی هایی که در این دو دین دیده می شود، را در می یابند. این همگونی ها هم در باورها و هم در آیین ها بسیار به چشم می خورد. در آیین ها کمتر، اما در باورها، به همگونی های زیادی بر می خوریم.
بارزترین همگونی هایی که در آیین ها دیده می شود، نماز است؛ در آیین زرتشتی نمـاز رسمی ترین راه پیوند با اهورامزدا و یکی از راههای سپاسگزاری از بخشش های بی کران خداوندی است. در آیین اسلام هم مسلمانان پنج نوبت در روز به نیایش پروردگار می پردازند و او را ستایش می کنند؛ ارزش نماز در اسلام به اندازه ای است که ستون دین اسلام می باشد.
همگونی هایی که در باورهای این دو دین دیده می شود، بسیار زیاد می باشند که می توان به باور آمدن یک رهاننده در پایان جهان، باور به رستاخیز تن در جهان دیگر، گذشتن از پلی در آن جهان برای ارزش یابی کردار و … پرداخت.
آیا ابراهیم همان زرتشت است؟
حال که به همگونی ها در باورها و در آیین های این دو دین پرداخته شد، پرسشی که به میان می آید این است که آیا همگونی بین شخصیت های تاریخی – استوره ای این دو دین دیده می شود یا نه؟
یا اگر بخواهیم روشن تر بیان کنیم، آیا همگونی بین ابراهیم و زرتشت، دو شخصیت برجسته این دو دین دیده می شود یا نه؟
ابتدا از لغت نامه های قدیمی شروع می کنیم و کم کم می آییم جلو.
اسدی توسی، لغت فرس:
مغ: گبر آتش پرست باشد از ملت ابراهیم
وستا: تفسیر زند است و زند، صحف ابراهیم بود.
سرورودی، مجمع الفرس:
زردشت: در نسخه حسین وفایی مسطور است که این لفظ به روایتی نام حضرت ابراهیم است به زبان سریانی. این است که زردشت و زرادشت و زردهشت که هر ۳ یکیست، و برزین امامان ملت ابراهیم اند.
جمال الدین انجو، فرهنگ جهانگیری:
زردشت بزرگ و زروان بزرگ و زرهون: این نام از اسماء مبارک حضرت ابراهیم خلیل است… و این اسماء پهلویست.
محمد حسین بن خلف تبریزی، برهان قاطع:
ابستا: تفسیر کتاب زند است و زند، کتاب ابراهیم زرتشت آتش پرست است در دین زردشتی. و بعضی گویند نام صحف ابراهیم علیه السلام است و معرب آن ابستاق باشد.
زند: نام کتابی است که ابراهیم زردشت دعوی می کرد که: از آسمان برای من نازل شده است.
عبدالرشید، فرهنگ رشیدی:
اپراهام: نامیست پارسی باستان. و به حذف همزه(پراهام) نیز آمده. ابراهیم: معرب آن.
زرتشت: … زعم فردوسی آنست که او ابراهیم یا از نسل ابراهیم علیه السلام است و نامش ابراهام و زردشت: لقب او… چنانچه می گوید:
نهم گفت زردشت پیشین بد اوی
براهیم پیغمبر راستگوی
در فرهنگ فارسی به خط فارسی که مولف آن شناخته شده نیست و در دوران زندیه تالیف شده نیز آمده:
و محققین مجوس گویند زردشت به زبان سریانی نام ابراهیم خلیل علیه السلام که کعبه معظم را او بنا نهاد و آتشکده ساخت و قرنهای دراز، اعظم آتشکده های عالم بوده است و به این سبب در گفتن و نوشتن تعظیم کنند.
ترکه اصفهانی، ترجمه ملل و نحل شهرستانی:
مجوس و اصحاب اثنین و مانویه و سایر فرق مجوس گویند دین بزرگ و ملت عظما، ملت ابراهیم خلیل است… ملوک عجم تمام بر ملت ابراهیم بودند و تمام رعایا بر دین ملوک بودند. و ملوک ایشان مرجعی بود که در جمیع وقایع، به حبل متین دانش او اعتضادی نمودند و او را موبد موبدان گفتندی… و مجوس را سبب تعظیم آتش چند امر بود: یکی آن که جوهری شریف علویست و دیگر آن که خلیل علی نبینا و علیه السلام را به احراق تعرض نرساند.
ابوریحان بیرونی، آثارالباقیه:
بعضی از علمای آگاه به انساب گمان کرده اند که پادشاهان ایران از اولاد ابراهیم هم بوده اند.
ح.نوبخت:
به گفته ابوالقاسم اصفهانی: نُمرو به ضم نن، و نام اصلی او نوما رود از اهالی استخر و بزرگ حکمدار بود. و او بود که ابراهیم را به آدرازن افکند و آدرازن یعنی آتشگاه.
… عصری که بر حسب بیان مورخین، آیین برهما در ایران یا هند پدید آمده است، مقارن با همان عصری است که یهود برای ابراهیم قائل شده اند. خاصه فرائضی که به گفته ایشان ابراهیم آورده است، اکثراً همان سننی است که در آیین برهما به کار رفته و هنوز هم به کار می رود. و ازین جمله موضوع حج است و در نامه ای از دانشمند هلندی، کلمانی مسرا، به علامه هبت الدین شهرستانی نوشته است، این معنا را متذکر گردیده که:
در آیین برهما مصرح است که توانگران می باید هر سال به بنارس که شهری است مقدس، سفر کنند و مراسم حج را به جا بیاورند. یکی موسوم به سوفیا و دیگری موسوم به مورات که هر دو هزار گام با یکدیگر فاصله دارند.چنانکه در جوار مکه ۲ محل است: یکی موسوم به صفا و آن دگری موسوم به مروه و همچنان در قانون حج اسلامی رسم است که حاجیان میان صفا و مروه هفت بار هروله می کنند.یعنی مانند شتر دویده و مراجعت کنند. و هندوها نیز میان سوفا و مورات باید هفت بار هروله کنند. (دیوان دین،۲۷۹ و ۲۸۳)
صدیق صفی زاده:
در نامه زلال زلال ابراهیم نمودار زرتشت یاد شده و در بند دیگر نیز شاه ابراهیم ایوت و بابا یادگار مظهر زرتشت و ابراهیم یاد شده اند که در روز رستاخیز مانند مرغ سحرخیز در بهشت نواخوانی می کنند.
پ.سایکس از طایفه ای به نام ابراهیمی یاد کرده که سادات شهرک عقدا(در ۷۳ کیلومتری نایین و ۴۵ کیلومتری اردکان در یزد) بودند و پارسی را اقوام خود می دانستند. (ده هزار میل در ایران،۱۸۶)
اربلوHerbelot نیز اشاره می کند که:
ایرانیان قدیم برآنند که زرتشت از موسا قدیمتر بوده و مغانی هستند که او را با ابراهیم، یکی می پندارند و غالباً او را ابراهیم زرتشت می نامند. (زرتشت و جهان غرب،۲۶)
در یکی از نامه های اسقف شهر سزاریه به نام بازیل که در سال ۳۷۷ میلادی نگاشته شده درباره مهاجران ایرانی به کاپادوکیه آمده:
مهاجرینی هستند که در گذشته های دوردست، از سرزمین بابل به اینجا مهاجرت کرده اند. رسم ها و عادات ویژه خود را دارند و با دیگر مردمان نمی آمیزند. آتش را چون خدا پرستش می کنند.خود را از نسل ابراهیم می دانند و می گویند زروانوسzarnuas بنیانگذار نژاد آنان بوده است. (تاریخ کیش زرتشت، جلد ۳، ۳۵۷)
{مطابق لغت نامهٔ دهخدا: زردشت بزرگ. [ زَ دُ ت ِ ب ُ زُ ] (اِخ) زروان بزرگ. زرهون. این سه نام از نامهای حضرت ابراهیم … باشد و این اسامی پهلوی است (جهانگیری). به زبان پهلوی نام حضرت ابراهیم علیه السلام و بعضی گویند به زبان سریانی . (برهان).}
حال متوجه می شویم چرا در لغت نامه های قدیمی، ابراهیم با زروان در ارتباط بوده و ابراهیم نماد زرتشت به حساب می آمده.
جالب تر این است که در یادگار زریران نام دبیر دیوان مهست نیز ابراهیم آورده شده.
کوهی نیز در سیستان وجود دارد زرتشتیان معتقدند مردمان آن کوه دختران خود را کانفسه(هامون) می فرستادند تا از نطفه زرتشت آبستن شوند و یکی از ۳ منجی را به دنیا آورند. نام این کوه در اوستا اوشی بام یا اوشی دام به معنای سرای سپیده دم است. مردمان سیستان اکنون این کوه را تحت عنوان سرای ابراهیمی گرامی می دارند.