از میان تمامی افت و خیزهای سیاسی و مذهبی درباره تسلط بر مردم آند، که نخست توسط اینکاها و سپس، به وسیله اسپانیاییها صورت گرفت، فرقههای بومی اوآکاها، بیش از آن چه مربوط به آفریدگار یا خورشید باشد، انعطاف نشان دادند. اما، اینکاها از یاد نرفتند و شخصیت اینکاری (کلمهای مرکب از اینکا و ری، کلمه اسپانیولی برای شاه)، عنصر مهمی در اسطورهشناسی آندی به شمار میرود.
بر اساس اسطوره تدوین یافته در جامعه اوئرو نزدیک کوسکو، زمانی خورشید وجود نداشت و زمین سرشار از انسانهای قدرتمند نخستین بود روآل، روح آفریننده و رییس ارواح کوهستان (آپوس)، پیشنهاد کرد که این انسانهای اولیه را، با نیروی خود بیاراید. آنان در پاسخ گفتند که خود نیرو به کفایت دارند و از نیروی دیگر بینیازند. روآل آزرده خاطر شد و خورشید را آفرید و به آن دستور داد که بالا بیاید؛ نور خورشید، انسان را نابینا ساخت، و حرارت بدنش آنان را خشک کرد، ولی آنان نمردند و در روزگار کنونی برخ از آنها، به هنگام غروب یا در هنگام ماه نو، از پناهگاه خود بیرون میآیند.
سپس آپوس، مرد و زنی به نامهای اینکاری و کولاری آفرید و به اینکاری دیلم زرین و به کولاری دوکی به عنوان نمادهای قدرت و پشتکار داد. اینکاری دستور داد تا شهری بزرگ بسازند، در مکانی که وقتی تیری پرتاب شود، عمود بایستد. وی اولین بار امتحان کرد و تیر بد افتاد، بار دوم با زاویه افتاد، ولی با این همه او عزم کرده بود که شهری بسازد که آن شهر اوئرد بود. ولی اوضاع بروفق مراد پیش نمیرفت. و او در همان منطقه یک پایتخت یعنی تامپو را ساخت.
آپوس از نافرمانی اینکاری آزرده شد و اجازه داد که مردان نخستین، دوباره به زندگی بازگردند. آنان با دلی سرشار از حقد و حسد نسبت به اینکاری، تخته سنگها را به سوی وی غلتاندند تا او را بکشند. اینکاری به منطقه تیتیکاکا گریخت، تا مدتی به تعمیق بپردازد. سپس بازگشت و تیر را پرتاب کرد این بار، تیر به صورت عمودی در وسط درهای حاصلخیز افتاد و وی در آنجا، کوسکو را بنیان نهاد.
بزرگترین پسر اینکاری را فرستادند تا اوئرو را پر جمعیت سازد و اخلاف وی، اصل و نسب اینکاها را به وجود آوردند. کار وی به پایان رسیده بود. اینکاری به همراه کولاری از سرزمین عبور میکردند و به مردم، دانش میآموختند تا آن که سرانجام، در جنگل ناپدید شدند.
موجودات اولیه این اسطوره از طریق مومیاییهای خشک شده پیشا ـ اسپانیایی، شناسایی میگردند که همچنان در گورهای کم عمق نواحی کوهستانی یافت میشوند. اینکاری در اوئرو، شخصیت مشابهی با مانکوکاپاک در سلسله اسطورههای اینکایی دارد. در سایر مناطق، وی با آخرین امپراتور یعنی آتااوآلپا، شناخته میشود که اهمیت هزاره را به دست میدهد. در اسطورهای چگونگی بریده شدن سر آتااوآلپا توسط پیثارّو و بردن آن به کوسکو و دفن کردن آن توصیف شده است. اما آن سر هنوز، در زیرزمین زنده، و بدنی بر آن در حال رشد است. هنگامی که کامل شود، اینکاها از زیرزمین برمیگردند، اسپانیاییها از سرزمین آنان بیرون رانده میشوند و امپراتوری باستانی، دوباره احیا میگردد.
منبع:ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایرهالمعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمهی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷