ویراکوچا: آفریدگار، ازلی و ابدی، خدای ناملموسی که جهان و همه موجودات فراسوی طبیعی، حیوانات، گیاهان، مردان، زنان را آفرید: یک قهرمان فرهنگی که به انسان تمدن و هنر آموخت: تجلی انسانی او در اسطورهها معمولاً، به صورت مرد سفیدپوش ریشدار و ملبس به ردایی بلند است: تندیس زرین او در کوسکو، به اندازه پسری ده ساله و به هیأت مردی ایستاده است که بازوی راست خود را بلند کرده و دست خود را بسته و انگشتان و شست خود را به گونهای برافراشته که گویی دستوری صادر میکند.
اینتی: خورشید، نیای الهی سلسله اینکا: غالباً مذکر در نظر گرفته میشود، با قرض زرین بزرگ شعاعدار و صورتی انسانی: کانون مراسم رسمی اینکایی، با وجود آن که این امر به خدایان دیگر نیز نسبت داده شده است.
ایلیاپا: خدای شرایط جوی، مذکر و منتسب بهرعد و شناخته شده با ستارگان: به صورت مردی قلاب سنگ به دست تصویر میشود که با زدن قلاب سنگ به پارچ آبی که خواهرش نگه میدارد، موجب بارش باران میشود: صدای قلاب سنگ وی، صدای رعد بود و آذرخش تیر و کمان وی به شمار میفت.
کیلیا: ماه، خدایی مؤنث، همسر خورشید، در آغاز نورانیتر از خورشید بود و در اسطوره آمده است که خورشید، بر صورت وی، خاکستر پاشید و خود نورانیتر شد: وی به ویژه، در تقویم بسیار با اهمیت به شمار میرفت.
اوآکاها (ضریحها) واژه مربوط به دستهای از موجودات یا نیروهای فوق طبیعی، منتسب به اشیای مادی و دارای کاربرد محلی: کوهها، درختها، دریاچهها، چشمهها و سنگها با اشکال غیرمعمولی ممکن است به عنوان اوآکاها در نظر گرفته شوند و نیز امکان دارد که منتسب به اساطیر و افسانهها باشند: ۵۰۰ اوآکا فقط در مجاورت کوسکو وجود داشته است.
منبع:ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایرهالمعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمهی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷