دانشجویان تاریخ سرزمین آند، معتقدند که نوعی بازسازی اساسی در اساطیر اینکایی در روزگار فرمانروایی پاچاکوتی در ۱۴۳۸ میلادی صورت گرفته است، اما آنان درباره ماهیت این تغییر شکل توافق نظر ندارند. نقل است که پیروزی پاچاکوتی برچانکا را، که توسعه امپراتوری اینکا را متوقف ساخت، شخصی پیشبینی کرد که به شکل اینکاها لباس میپوشید و مارهایی به دور بازوهایش پیچیده شده و شیرکوهی میان پاها و به دور شانههایش بود. آن شخص به پاچاکوتی گفت که ملتهای بسیاری را تحت انقیاد خود در خواهد آورد. مطابق نظر جان روئه، این پیشبینی متعلق به ویراکوچا بوده است که پاچاکوتی معمولاً، با تأسیس فرقه او، اعتبار مییابد. معرفی یک خدای آفریننده در معبد، بالا و برتر از خدایان کهن اینکایی یعنی خورشید و ضریح او آناکائوری، کوشش ظریفی برای تدوین نوعی خداشناسی کثرتگرا بود، تا آن که بستر مناسبی برای یک امپراتوری در حال توسعه، حاصل شود. نقل قولهای روئه گواه آن است که ویراکوچا، در اصل، یک خدای آفریننده بومی یا اوآکا، متعلق به مردم ناحیه اورکوس، در بیست کیلومتری کوسکو بوده و نام هشتمین فرمانروا به سبب آن که در رؤیایی بر او ظاهر شده بود، برگرفته از آن است، این خدای آفریننده از سوی فرهیختگان اینکایی به خدایی جهانی تبدیل شد.
از سوی دیگر، فرانکلین پیسه استدلال میکند که اندیشه اینگونه خدای آفریننده، متعلق به زمان پیشا ـ اینکایی است و با عبادتگاه عظیم ساحلی یعنی پاچاکاماک، در جنوب لیما پیوند دارد. پیسه میگوید که پاچاکوتی در رؤیای خود، خورشید ـ خدا را ملاقات مینماید که به این ترتیب، موقعیت ممتاز ویراکوچا از لحاظ طبقهبندی معنوی را تصاحب میکند تا مقدمهای برای پیروزی نظامی اینکاها بوده باشد. پیسه ادامه میدهد که این تصاحب قدرت در افسانه، با اِعمال زور پاچاکوتی در برابر پدر ضعیفاش که همنام خدای آفریننده است، نشان داده شده است. از میان رفتن پرستش خورشید با سقوط طبقه فرمانروا در پی پیروزی اسپانیاییها، گواهی است بر اعمال قدرت بر مردم، توسط یک امپراتوری.
منبع:ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایرهالمعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمهی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷