یونانیها معتقد نبودند که خدایان کائنات را آفریده اند بلکه بالعکس،کائنات،خدایان را آفریده اند.آسمان و زمین پیش از به وجود آمدن خدایان شکل گرفته اند.آنها یعنی آسمان و زمین ،پدر و مادر بودند.تیتان ها فرزندان آنها بودند و خدایان دیگر نوه هایشان.
تیتان ها که اغلب آنها را خدایان بزرگ می خواندند، در اعصار بسیار دور فرمانروایان و ابر قدرتهای جهان هستی بودند. آنها کوه پیکر و از نیرویی گران و باور نکردنی برخوردار بودند.شمار این خدایان بسیار بود ،ولی فقط عده کمی از آنها در داستانهای اساطیری پدیدار می شوند.مهمترین خدای تیتان کرونوس(CRONUS) نام داشت که به زبان لاتینی ساتورن(SATURON)نامیده می شود. این خداوند تا زمانی که پسرش زئوس او را از سریرخدایی به زیر آورد و خود قدرت را به دست گرفت ،بر تمامی خدایان فرمانروایی می کرد.رومیان می گویند هنگامی که ژوپیتر ،یعنی همان زئوس،بر تخت خدایی نشست ،ساتورن به ایتالیا گریخت و “دوران طلایی”را با خود به آن دیار برد ،یعنی دورانی سراسر آکنده از صلح و آرامش و خوشبختی کامل که تا پاین دوران فرمانروایی وی پایدار بود.دیگر خدایان تیتانی بزرگ عبارت بودند از :اوسه آن(OCEAN)یا اقیانوس ،رودخانه ای که می پنداشتند جهان را دور می زند ؛و همسرش تتیس (TETHYS)؛هیپریون(HYPERION)پدر خورشید ،ماه و سپیده دم؛نیموزینه یا منموزینه(MNEMOSYNE)که معنی حافظه می دهد ؛تمیس(themis) که معمولا آن را عدالت ترجمه می کنند ؛و یاپتوس (Iapetus)که به خاطر پسرانش اطلس که دنیا را بر شانه هایش نگاه می داشت،و پرومتئوس که ناجی نوع بشر بود شهرت و اهمّیّت یافته است.از میان تمامی خدایان تیتانی اینان خدایانی بودند که با آمدن زئوس از بین نرفتند ،بلکه جایگاه و اهمیت کمتری پیداکردند.
از میان خدایانی که جانشین تیتان ها شدند،دوازده اولمپ نشین بزرگ از قدرت و مرتبتی والا و خارق العاده برخوردار بودند. این خدایان را بدان سبب اولمپی یا اولمپ نشین می نامندذ که کوه المپوس یا اولمپ منزلگه و کاشانه شان بود. درباره کوه اولمپ و اینکه چگونه جایی بوده است،اظهار نظر دشوار است.تردیدی نیست که در ابتدا آن را قله یک کوه می پنداشتند و به طور کلی آن را با بلندترین کوه یونان مقایسه می کردند، یعنی کوه اولمپوس یا الیمپوس در تسالی،در شمال شرق یونان.اما حتی در کهن ترین حماسه یونانی ،ایلیاد،این اعتقاد وجود دارد که اولمپ در منطقه ای اسرار آمیز و ناشناخته،بالاتر از تمام کوه های موجود دنیا ،قرار داشته است . در بخشی از داستان ایلیاد این چنین می خوانیم که زئوس از فراز”بلند ترین قله کوه رفیع اولمپ” که در اصل کوهی کوهی بزرگ بوده است،با خدایان سخن می گفته است.اما در بخش دیگر ایلیاد می خوانیم که اگر مشیت وی بر این قرار می گرفت می توانست تمام می توانست تمام دنیا و دریا را از کنگره اولمپ،که البته دیگر کوه نیست بیاویزد.با وجود این ،آنجا ملکوت و آسمان نیست.هومر پوزئیدون را بر می انگیزد بگوید که وی بر دریا فرمان می راند،و هادس بر مردگان،زئوس بر ملکوت اعلا،ولی اولمپ تحت اختیار این سه خداوند است.
این کوه هر جا که بوده ،دروازه ورود به آن ابر بسیار بزرگی بوده است که “فصلها” آن را نگه می داشتند. خانه و آشیانه خدایان در آن قرار داشت و خدایان همه در آن زنذگی می کردند ،می خوابیدند و با غذاهای بهشتی و نوشیدنیهای ویژه خدایان مهمانی و ضیافت می دادند و به چنگ آپولو گوش می سپردند .آنجا جایگاهی بسیار پر برکت و خجسته بود ، به قول هومر ،هیچ باد یا طوفانی آرامش اولمپ را بر هم نمی زد.
khahesh mikonam matalebi dale bar vagheyi bodane asatire yonan va khodaya ghadim barm befrestin mamnon misham va ye dastane koli az avale peydayesh khodayan va koronos mamnon misham vaghan age bedin
متأسّفانه هیچ یک از دو درخواست شما امکان پذیر نیست:
دلیل برای درخواست اوّل: مطلب درباره چیزی که خودمان به آن معتقد نیستیم و کسی را هم ندیده ایم که معتقد باشد از کجا برای شما جور کنیم عزیز برادر! مطلب علمی که سفارشی نیست!
دلیل برای درخواست دوم: چیزی که شما خواستید در واقع متن یک یا چند کتاب قطور است. با این حال در قسمت اساطیر یونان و روم سایت مطالب زیاد و نسبتاً کاملی خواهید یافت
دال بر واقعیت؟ این سوال منو شوکه کرد! همین!
ok mamnon vali age momkene chand site dar morede in mataleb dar ekhtiyaram bezarin ya agar ketabesh hast esme ketab ro lotf konid begin ta tahiye konam
این مطلب از کتاب زیر می باشد:
سیری در اساطیر یونان و روم/اثر ادیت همیلتون/انتشارات اساطیر
کتاب روان و نسبتاً جامعی است.