مطابقت بهمن (سپنتامینو) و آشّور با روح القدُس
The correspondence between Vohuman (Spanta Minu) and Ashshur with the Holy Spirit
در آیین زرتشتی وهومن (بهمن، روح نیک، سپنتامینو) به عنوان امشاسپند خندان و دارندهُ سمبل کبوتر با آشَور (َ”خندان, روح آسمانی”) و روح القدُس دارای سمبل فروهر و کبوتر همخوانی دارد. بی جهت نیست که در شاهنامه نینوا و شهر آشور تحت نام دژ بهمن آمده اند.
نام خود اهورا مزدا (اسوره مزدا) هم به صورت اهوره مذ دا به معنی ایزد شادی و خوشی بوده و در رابطه با صفت خندان امشاسپند بهمن است:
असुर m. asura (ahura) supreme spirit
سمبل بهمن اساطیر زرتشتی (سپنتا مینو) و سمبل روح القدُس انجیلها کبوتر (کرشیپتر اوستایی) است:
در هنگام تولد زرتشت هم این بهمن امشاسپند است که به اندیشهٔ کودک درمیآید و چون شادیآفرین است، موجب خندیدن کودک میشود. در گزیدههای زادسپرم علت خندهٔ زرتشت چنین توجیه شده است که در هنگام تولد او، اهریمن سپاهی از دیوان را برای نابودیش فرستاد. ایزدان هم به کمک فره که چون آتشی درخشان بود، به مقابلهٔ دیوان پرداختند. اهریمن که خود را در حال شکست میدید، دیو اکومن را گسیل کرد و اورمزد به مقابلهٔ او بهمن را فرستاد. بهمن در اندیشهٔ زرتشت درآمد و با آن درآمیخت. چون بهمن مینویی شادیآفرین است، زرتشت هنگام زادن خندید. زمانی هم که زرتشت کودک در معرض خطرات و تهدیدات مختلف قرار داده شده بود (قرار دادن در گذرگاه گلهٔ گاوها و گلهٔ اسبان و گذاشتن کودک در لانهٔ گرگ ماده به تحریک دوُرَسْرَو کَرَپ، و…)، بهمن و سروش میش بزرگی برای او آوردند تا کودک را سراسر شب شیر دهد، و به این ترتیب آسیبی به او نرسید. بامداد روز بعد، هنگامی که مادر زرتشت او را زنده پیدا کرد، برداشت و با خود گفت که دیگر هرگز فرزند خود را از دست نخواهد داد.
گفته شده زرتشت به کرّات با بهمن مواجه شده است. گویند وی هنگامی که سی سال داشت، روزی پس از اینکه جشن و مراسم دینی بهارْ بُوده برگزار شد، برای به جای آوردن نیایش به کنار رودخانهٔ دائیتی رفت تا برای فشردن و تهیهٔ شیرهٔ گیاه هوم، از آنجا آب بردارد. او چند بار در آب داخل شد. وقتی چهارمین بار از آب بیرون آمد، مردی را دید که از سمت جنوب به سوی او میآمد. در این هنگام احساس کرد که به کشف و شهودی نائل شده است. شخصی که زرتشت او را دید، بهمن امشاسپند بود؛ با قامتی به اندازهٔ سه مرد که قد هر یک به اندازهٔ یک نیزه باشد. بهمن شاخهٔ سفیدی در دست داشت که نماد دین بود. در اینجا میان زرتشت و این شخصیت مینویی بسیار عظیمی گفتگوهایی انجام گرفت. زرتشت پس از آنکه از بار تن خلاصی یافت، در حالی که بهمن در پیش و خود در پس حرکت میکرد، نزد اهورامزدا راهنمایی شد و به انجمن امشاسپندان برده شد. این اسطوره شبیه داستان غسل تعمید عیسی مسیح و تجلی روح القدُس به شکل کبوتر است.
بهمن، نخستین زادهٔ اهورامزدا است و در طرف راست او مینشیند و تقریباً نقش مشاور او را دارد. او موکل و پشتیبان حیوانات سودمند در جهان است، اما با این حال با انسان و اندیشهٔ نیک انسان نیز ارتباط دارد؛ چرا که مظهری از خرد آفریدگار است. چون در واقع از طریق اندیشهٔ نیک است که میتوان به شناخت دین بهی رسید. بهمن اندیشهٔ نیک را به ذهن آدمیان میبرد و آنان را به سوی آفریدگار راهبری میکند. او همچنین گزارشی روزانه از اندیشه و گفتار و کردار مردمان تهیه میکند. در پایان جهان هم کردار مردمان را میسنجد. پس از مرگ، بهمن به روان پارسایان خوشامد میگوید و آنها را به بالاترین قسمت بهشت رهنمون میشود. در پسِ این تصویرپردازی، باز هم این اعتقاد وجود دارد که اندیشهٔ خوب، مظهر خِرَد خداست؛ که در وجود انسان فعال است و انسان را به سوی خدا رهبری میکند؛ زیرا از طریق اندیشهٔ نیک است که میتوان به شناخت دین بهی رسید. دیوهایی که با بهمن دشمن هستند، عبارتند از اَیْشْمَه (خشم) و آز (غلطاندیشی)، و بالاتر از همه، اَکَهمَنَه یا اَکُومَن (اندیشهٔ بد؛ یا بینظمی، Aköman).