ریشۀ هندوایرانی واژۀ ادب

ریشۀ هندوایرانی واژۀ ادب

 

واژۀ اَ-دَب a-dab در اوستایی به معنی نافریفتاری [و راستی و صداقت] که به صور اَ-دابهیه (نافریفتاری و قابل اعتمادی) و ادبهی (خیراندیشی) در سنسکریت هم موجود است، نشانگر ریشۀ هندوایرانی واژۀ ادب است:

 

.अदाभ्य adj. adAbhya free from deceit, अदाभ्य adj. adAbhya trusty
.अदभ adj. adabha benevolent

 

کلمۀ سومری دوب dub (لوح) که در رابطه با واژۀ ادب مطرح میشود، می تواند ریشۀ واژۀ دبیر (دیپی-بَرو، در معنی خوانندۀ لوح و کتابت) باشد.

مطابق ویکی فقه: “برخی «ادبیات» را با «ادب» به‌معنای تعجب و شگفتی پیوند داده و گفته‌اند: آثار ادبی را از این روی به این نام خوانده‌اند که شگفت‌انگیز، و مانند هر چیز شگفت دیگری دل‌انگیزند.
پیوند «ادبیات» با «ادب» به‌معنای خلق و خوی نیکو را نیز در این می‌توان دید که خواندن و انس با آثار ادبی، آدمی را به اخلاق نیکو فرا می‌خواند و زمینه‌ساز نیکویی خلق و خوی آدمی می‌شود؛ امّا این‌گونه ذوق ورزی‌ها (به‌ویژه امروزه) پژوهشگران زبانی را خرسند نساخته و آنان را برای یافتن اصل و ریشه «ادب» به تکاپوهای دیگری واداشته است؛ به‌ویژه که این واژه در قرآن کریم و نیز در اشعار و آثار دوره جاهلیت به ‌کار‌نرفته و چند مورد کاربرد آن در احادیث نبوی و اشعار مُحَضْرَمین تأیید و انکار شده است.
و بسیاری از معانی آن در فرهنگ‌های کهن نیامده است؛ ازاین‌رو کسانی آن را واژه‌ای معرّب پنداشته‌اند که از ریشه یونانی اَدوس (Advas) به ‌معنای خوراک یا ریشه ایرانی دِپْ یا دیپ به ‌معنای نوشته یا… به عربی راه یافته است.”
http://wikifeqh.ir/%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87_%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87_%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D9%91%D8%A7%D8%AA
You might also like

Leave A Reply

Your email address will not be published.