تعیین زمان زرتشت از روی مهجوریت «گاهان» و «یسن هفتها» اساس درستی نیست
در بارۀ تعلق داشتن یا تعلق نداشتن «گاهان» و «یسن هفتها» به بازه زمانی بین نیمۀ دوم هزارۀ دوم تا هزارۀ اول پیش از میلاد گفتنی است یک لهجۀ مهجور محلی از یک لهجه و زبان مرده می تواند قرنها بعد از آن تاریخی که عهد پایانی آن زبان تصور میشود، زنده بوده باشد. مثل زبان پهلوی خورزوق در روزگار ما. در حالی که ما اطلاعی از زبان و لهجه های مغان جغرافیای بزرگ و کهن ایران از ارومیه تا بلخ مثلاً زبان و لهجۀ مسمغان ری (رغه) که در یسنا ها ۱۹ بند ۱۸ به صراحت از آن یاد شده به غیر از این اطلاعی در دست نداریم و همۀ این لهجه ها-زبانها به یکباره و همزمان تغییر نکرده اند.
مطالعه تاریخ ادیان (از شروین فرید نژاد)
“سه گروه منابع اصلی که مورخان و دین پژوهان عمدتاً از آنها برای
نوشتن تاریخ دین زرتشتی استفاده میکنند، عبارتند از متون اوستایی،
سنگنوشته های فارسی باستان و همینطور متون ادبیات زرتشتی به
زبانهای فارسی میانه زرتشتی (پهلوی) و فارسی نو. این سه گروه متون
نه تنها از زمانهایی بسیار متفاوت سرچشمه میگیرند، بلکه پراکندگی
جغرافیایی و پیش زمینه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنها هم بسیار
گسترده و متفاوت از یکدیگر است. هرچند که تعیین تاریخ دقیق برای
تدوین مجموعه متون باستانی زرتشتی که از آن به عنوان اوستا یاد
میشود، بسیار دشوار است؛ اما دانش زبانشناسی تاریخی (فقه اللغه
ایرانی باستان) این امکان را فراهم میسازد که زبانی که این متون به
آن نوشته شده اند را با تقریبی به نسبت دقیق تاریخگذاری کنیم. به این
ترتیب، کهنترین بخشهای اوستا، یعنی «گاهان» و «یسن هفتها»
در بازۀ زمانی بین نیمه دوم هزاره دوم تا هزاره اول پیش از میلاد و متون
اوستای متأخر یا اوستای نو، بین هزاره اول پیش از میلاد تا اواخر دوره
هخامنشی آفریده شده اند. برخالف متون اوستایی، کتیبه های شاهی
فارسی باستان را میتوان با دقت بیشتری، عمدتاً در بازۀ زمانی بینِ
داریوش و خشیارشا تا اردشیر دوم هخامنشی تاریخگذاری کرد.”