کتاب التنبیه و الاشراف مسعودی صفحۀ ۵۷:
پارسیان قومى بودند که قلمروشان دیار جبل بود از ماهات و غیره و آذربایجان تا مجاور ارمینیه و اران و بیلقان تا دربند که باب و ابواب است و رى و طبرستان و مسقط و شابران و گرگان و ابرشهر که نیشابور است و هرات و مرو و دیگر ولایتهاى خراسان و سیستان و کرمان و فارس و اهواز با دیگر سرزمین عجمان که در وقت حاضر باین ولایتها پیوسته است، همه این ولایتها یک مملکت بود، پادشاهش یکى بود و زبانش یکى بود، فقط در بعضى کلمات تفاوت داشتند، زیرا وقتى حروفى که زبان را بدان مىنویسند یکى باشد و ترکیب کلمات یکى باشد زبان یکى است و گرچه در چیزهاى دیگر تفاوت داشته باشد چون پهلوى و درى و آذرى و دیگر زبانهاى پارسى. (ترجمۀ ابوالقاسم پاینده)
ترجمۀ قسمت آخر دقیق به نظر نمی رسد چون جای دیگر توسط احمد کسروی چنین ترجمه شده است: مسعودی تاریخ نگار بنام نیمه های سده چهارم هجری در کتاب «التنبیه و الاشراف» چون استانهای ایران را از آذربایگان و ری و تبرستان و خراسان و سیستان و کرمان و فارس و خوزستان و دیگر جاها میشمارد چنین میگوید: «همه این شهرها و استانها یک کشور بود و یک پادشاه داشت، و زبانشان هم یکی بود اگرچه به نیمزبانهای گوناگون ـ از پهلوی و دری و آذری و دیگر مانند اینها ـ بخشیده (تقسیم) میشد».
بیان احمد کسروی از نیمه زبانهای پهلوی و دری و آذری در آذربایجان با توجه به پهلوی و دری معرّب آنجا و به خصوص آذری کنونی (ترکی آمیخته به دری، پهلوی و عربی) بسیار قابل توجه میگردد. همان زبان آذری (در واقع ارانی) که به قول یاقوت حموی کسی به جز خودشان آن را در نیابد.