تعدد خدایان در اساطیر آفریقا

به نظر می‌رسد که غالب مردم آفریقا، به تعدادی از خدایان اعتقاد داشتند. هر دینی معبد خدایان خود را داشته و این خدایان ملی، به مانند خدایان یونانی، متعلق به خانواده واحدی بوده‌اند. در آفریقای استوایی پژواک‌های جالبی از دین کهن مصری به گوش می‌رسد. اسب‌ آبی، روزگاری به عنوان یک ایزد ـ بانو، یعنی بارونگا در موزامبیک جنوبی، ستایش می‌شد که یادآور تائورت، خدای بومی مصر بود، که به صورت اسب آبی پرستیده می‌شد. مار که در مصر باستان نمادی از سلطنت به شمار می‌رفت، درست با عملکردی مشابه، در میان زولوها و سایر اقوام آفریقایی، معمول بود. مطلب روح ـ رود، در بسیاری از نواحی آفریقا، تشابهاتی با اوزیریس خدای نیل در مصر و آلور در زئیر دارد که آن را، به عنوان خدا تقدیس می‌کردند.

بسیاری از مبلّغین غربی در پرتو باورهای خود، سعی در نوشتن مطالبی درباره مذاهب بومی آفریقا می‌نمودند و تمایل داشتند که به اندیشه وجود یک خدای برتر، دانا و عظیم که در آسمان زندگی می‌کند، پر و بال بدهند. سایر خدایان، به عنوان ایزدان محلّی و غیرمهم تلقی می‌شدند، درست به مانند دین یونانی که زئوس خدای اصلی به شمار می‌رفت و چندین خدای بومی نیز مطرح بودند. بیشتر مردم آفریقای جنوبی و استوایی، وجود یک خدای عظیم، یا به گونه‌ای بهتر، یک خدای آسمانی را پذیرا بودند که در ارتباط با رعد و آذرخش است، اما این باور، اعتقاد به ایزدان دیگر را نزد آنان، کم‌رنگ نکرد. بالغ بر بیست خدا، برای مردم اوگاندا، فهرست‌بندی شده‌اند. اما بیشتر کشورهای آفریقایی، گروهی خدایان متواضع‌تر یا محبوب‌تری را می‌ستایند. خورشید و ماه غالباً به عنوان خدا مطرح شده‌اند و ماه هنوز اثراتی از شخصیت زنانه خود را، در آفریقای غربی، حفظ کرده و از نظر بانتوها، قدرتمند‌ترین الهه، خود زمین است.

برجسته‌ترین موجودات ایزدگونه در آفریقای مرکزی و جنوبی عبارتند از: زمین، خورشید، ماه و اوقیانوس اتلس. و در زئیر، جنگل، مهم‌ترین هستی ایزدی به شمار می‌رود. اینان خدایان نیک‌اند، اگرچه گاه خورشید نقشی دوگانه دارد: بدین مفهوم که موجد هستی و گاه، موجب خشکسالی و مرگ می‌شود. زمین، پیوسته، ایزد ـ بانویی مؤنث به شمار است و به سرسپردگان خود، که از وی اطاعت می‌کنند، مهر می‌ورزد، ولی برای کسانی که از وی اطاعات نمی‌کنند و به وی کم‌توجه‌اند، بدترین پادافراه‌ها را در نظر می‌گیرد. وی همسان ایسیس در اساطیر مصری است.

جنگل، به صورت ایزدی اسرارآمیز و گریزنده است. جنگل همه گونه چیزهای مورد نیاز ساکنان را دارد: خوراک، آشام، چوب، پوست درخت و الیاف گیاه برای جامه، گیاهان رونده جهت ساختن رسن و تناب و تله، ریشه‌ها و افشره‌ها برای ساخت دارو. برخی از اقوام آفریقای مرکزی جنگل را، زیستگاه خدایان و جهان دیگر می‌دانند یعنی آن جا که ارواح در آن، سکونت دارند. یعنی جایی که هر کس مایل باشد می‌تواند در آن وارد شود و می‌بایستی محتاطانه، مراسم ویژه‌ای را اجرا نماید. جنگل همچنین، مسکن دیوان کوتوله پلید است که گوشت را می‌بلعند و استاد جادوگری به شمار می‌روند.

کشیدن خط واسطی میان خدایان و ارواح، کاری دشوار است و به طور کلی، خدایان، در مقایسه با ارواح، دارای حالات انسانی بیشتری‌اند و خود را در معیار بالاتری نشان می‌دهند. تعداد بی‌شماری از ارواح بومی در جنگل و چاه‌ها زندگی می‌کنند و فقط به توسط مردم محلی پرستش می‌شوند. در یونان باستان خدایان محلی و ارواح در جنگل‌ها و چاه‌ها به سر می‌بردند، اما به همان‌گونه که روح یونانی با آگاهی ملی رشد و گسترش یافت، با الگوهای دین متداول یونانی در آمیخت ولی در آفریقا برای دست‌یابی به چنین فرایندی، زمان لازم وجود نداشت تا آن که آنان با اسلام و مسیحیت آشنا شدند و همچنین، ورود نیروهای استعمارگر که برای قبایل، مرزهای ویژه‌ای تعیین کردند، و در نتیجه، بسیاری از مناطق آفریقا از یکدیگر جدا شدند (مثلاً کنگو به چهار بخش، برای استعمارگران تقسیم گردید. دو بخش برای پرتقال، یکی برای بلژیک و یکی برای فرانسه) و بدین لحاظ بود که دین ملی، به شدت سرکوب شد.

منبع:ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایره‌المعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمه‌ی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷

You might also like
7 Comments
  1. arezoo karimi says

    mamnoon az matalebe jalebetoon.movafagho moayad bashid

Leave A Reply

Your email address will not be published.