روزگاری مسیحیان از دین آفریقاییان با عنوان «خرافات قبیلهای» یاد میکردند و مسلمانان، آفریقاییان را جاهل میپنداشتند. امروزه، ارزیابی و آگاهی از اینگونه ادیان زیبای قبیلهای، به صورتی گسترده و با نظری مساعد انجام پذیرفته است. اسطورهها به جوامع مذهبی تعلق دارند و در واقع آنها، باورهای عمومیاند که جامعه را به صورت یک پارچه حفظ میکنند. قبل از ظهور ادیان رسمی همچون، بوداییگری، مسیحیت و اسلام، افراد به طور طبیعی، در جوامع مذهبی چشم به جهان میگشودند. از این روی، هویت کلمه رومی ناتیو به معنای «تولد»، با به معنای ملت، در معنای عمومی خود، به مفهوم یک جامعه مذهبی است (یهودیان در امپراتوری روم، ناتیو نامیده میشدند). این وضع در آفریقا مربوط به زمانی میشد که هنوز، اسلام یا مسیحیت در آن راه نیافته بود. شخص به عنوان عضوی از قبیله، زاده میشد و برای همیشه، به صورت عضوی از آن، باقی میماند و اینگونه وابستگی، غالباً با کشیدن علائمی بر روی صورت و بدن، یا از طریق قربانی یا قطع عضو، همچون ختان، علامتگذاری میشود.
هر گروه قبیلهای، دین ویژه خود را دارد که با دین همسایگانش متفاوت است، ولی گاهی شباهتهایی در آنها مشاهده میگردد که به اشتراک زبانی مربوط است. در آفریقا اشتراکات زبان شناختی، تنها معیار ارتباطات تاریخی به شمار میرود و وجود اینگونه ارتباطات، احتمال داشتن اسطورههای مشترک را امکانپذیرتر میسازد. گروههای مختلف مردم در آفریقای مرکزی و جنوبی وجود دارند که با زبانهایی مشترک گفتگو میکنند و بزرگترین آنها، خانواده زبانهای بانتواند که ۲۰۰ گویش مختلف دارند. در میان آنها باید از زولو، تسوانای بوتسوانا، سوازی از سوازیلند، روواندا و روندی از بوروندی، سواهیلی، کیکویو، گاندای بوگاندا، لینگالای کنگو که در ناحیه غربی خط استوای آفریقا ساکنند، نام برد. گفتگوکنندگان به این زبانها، همگی از اصل مشترکی نشأت گرفتند که به زبان کهن بانتو سخن میگفتند، که احتمالاً از جایی در کامرون، یا نقطهای دورتر در شرق، ناشی میشوند.
خانواده منسجم بعدی، گویندگان به زبان نیلوتی و عبارتند از آلور در شمال شرقی زئیر، لوئو در کنیا، و آچولی و لانگو در اوگاندا و، نوئر، دینکا و شیلّوک در سودان. در طول مرز شمالی میان زئیر و سودان زبانهای: زَنده، پامبیا و بارامبو به خانواده زبانهای زَنده تعلق دارند. در فراسوی غرب، زبانهای باندا ـ گبایا ـ ناگباندی با هم، به یک گروه خانواده زبانی وابستهاند که در شمال زئیر و امپراتوری آفریقای مرکزی بدان تکلم میشود (جمهوری آفریقای مرکزی پیشین). در فراسوی شمال، خانواده زبانی بونگو ـ باگیرمی وجود دارد که شامل سارا یعنی زبان اصلی امپراتوری آفریقای مرکزی است.
هوتنتوتها در جنوب غربی آفریقا (نامیبیا) خانواده زبانی ویژه خود را دارند و زبان بوشمنها در صحرای کالاهاری، از هیمن خانواده زبانی است.
نژاد کوتاهقد آفریقایی در جنگلهای زئیر و کامرون به گونههایی متفاوت سخن میگویند و هر گروه، زبان ویژه خود را دارد.
اما به هر حال، باورهای دینی سرزمین آفریقا، میبایستی در رابطه با زبان آنان تعریف شوند. غالب مردم آفریقا، خواه ناخواه، اسلام را (به عنوان مثال در شمال و غرب، سودان و سومالی) و مسیحیت را در (بیشتر نواحی و نواحی جنوب) پذیرفتهاند. فقط قبیلههای اندکی همچون یوروباها در نیجریه، که صاحب فرهنگی قوی و فرهیختهاند، توانستند دین اصلی خود و نیز معبد خدایان خویش را حفظ کنند. تصویری منسجم از سنتهای شفاهی، و منابع کهن اقوام آفریقا، میبایستی در کنار هم قرار داده شوند.
ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایرهالمعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمهی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷
سلام.
در مورد لانگو در بلوچستان در وبلاگ بنزه بخوانید…….