نام و نشان منصور حلاج و مانی بن فتق ملقب به منجی همخوانی دارند
مطابقت لقب منجی مانی با منصور:
منصور. [م َ] (ع ص) نصرت یافته. (مهذب الاسماء). نصرت و یاری داده شده. (آنندراج). یاری کرده شده و نصرت کرده شده. و حمایت شده و پناه داده شده از جانب خداوند عالم. (ناظم الاطباء)
مطابقت نام و نشان پدر:
حلّاج. [ح َل ْ لا] (ع ص) کسی که پنبه را از پنبه دانه جدا کند. (غیاث) (آنندراج). پنبه زن. (مهذب الاسماء). نداف.
فتق. [فَ] (ع مص) شکافتن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). ضد رتق. || شکافتن دوخت های لباس تا تکه های آن از هم جدا گردد.
چنانکه علی میرفطروس آورده، هُجویرى می گوید:
-«… من ۵۰ پاره تألیف حلّاج را بدیدم اندر بغداد و نواحى آن و بعضى به خوزستان و فارس و خراسان…و من گروهی دیدم از مَلاحِده به بغداد و نواحی آن که دعوی تَوَلَّی’ (دوستی) بدو داشتند و کلام وی را حجّت زندقۀ خود ساخته بودند و اسم حلّاجی بر خود نهاده بودند.»
یعنی منظور از حلاّجی (منسوب به حلاّج/فتق) خود مانی و پیروان وی در عهد اعراب بوده اند و زنادیق مانوی، مانویت را با نام حلّاجی گری بروز کرده بوده اند. چون داستان جریان اعدام آنها مشترک است و دلیل خاصی بر اعدام سخت منصور حلّاج ارائه نمیشود. در این عهد در جریان مشابهی بودای بلخ به صورت شاهزاده ابراهیم ادهم بلخی طرح و رنگ اسلامی گرفته است.
مانی و زند:
علی بن حسین مسعودی که در سال ۳۴۶ خورشیدی درگذشت، در مروج الذهب، در سخن از شاپور یکم از پدید آمدن مانی یادکرده، مینویسد، اسم زندقه با مانی پدید آمد و از کلمه زند که تفسیر اوستاست درآمده است، پیروان مانی را زندی گفتند برای اینکه دلبخواه خود اوستا را تأویل کنند.
کلمهٔ زند به معنی تفسیر اوستاست. زنتی در خود اوستا به معنی شرح و تفسیر یا گزارش، بسیار بکار رفته و مشتق است از مصدر «زن» که به معنی دانستن و شناخت است. «زنتی» یا «آزنتی» در گزارش پهلوی اوستا، به زند گردانیده شده است. بسیاری از نویسندگان زنادقه را از پیروان مانی دانسته و خود مانی را زندیق خواندهاند. در تاریخ طبری و ترجمهٔ فارسی آن تاریخ بلعمی چنین آمده است «مانی زندیق در زمان شاپور یکم بود و بیرون آمد و زندقه آشکار کرد.» قرنها پیش از این نویسندگان، مورخ ارمنی، ازنیک که از معاصرین ساسانیان است، از زندیکها سخن میدارد. ازنیک کتاب خود را در میان سالهای ۴۴۵ تا ۴۴۸ میلادی تألیف کرده و از عقاید دینی فرق زرتشتی زمان خود بحث میکند و از زندیکها یعنی پیروان آیین مانی نام برده است، بنابراین کلمه پهلوی زندیک در روزگار خود در ساسانیان به مانویان اطلاق میشد. در قرون اولیه اسلام زندیق به مانوی و به همهٔ کسانی که دینناباور و دهری یا مخالف اسلام بودند، اطلاق میگردید. روزبه دادویه معروف به ابن مقفع در سال ۱۴۰ هجری خورشیدی به گناه زندقه یعنی پیروی از آیین مانی، در بصره به فرمان ابوجعفر منصور دومین خلیفه عباسی در تنور سوزانیدهشد.