معنی سرو تاج در شاهنامه
سرو تاج (شاخ تاج) می تواند نشانگر تاج مخصوص بعضی شاهان و ملکه های ساسانی باشد که تاجی بوده که دو شاخ قوچ به نشانهٔ ساسان (قوچ وحشی) بر آن نصب شده بوده است:
معنی ساسان
نام ساسان به معنی منسوب به بزکوهی در تاج شاپور دوم و بهرام دوم ساسانی انعکاس یافته است، همان قوچ وحشی/بزکوهی آئینی که حامی اردشیر بابکان به شمار رفته است:
शश m. sasa antelope
ریچارد فرای و دیگران هم از جنبۀ خدایگانی ساسان در نزد سکاها و هندوان سخن رانده اند. به قول شاهنامه ساسان و ساسانیان از سمت هند دو باره به ایران بر گشتند. منابع چینی و رومی نیز ساسانیان را به سکاییان دربیکی/دری به سکا-راکه های (سکاییان/پارسیان گرامی دارنده قوچ وحشی) ربط داده اند که به هندوستان رفته بودند (علی اکبر مظاهری، جادۀ ابریشم ۱و۲). نام طایفۀ بازرنگی پارس که قبیله نیای مادری اردشیر شمرده شده است. یعنی منسوب به بازرنگ. اگر جزء رنگ آن را به معنی بزکوهی بگیریم جزء باز آن را هم می توان با پاس (نگهبانی) سنجید. یعنی بر این اساس بازرنگی یعنی قبیلۀ منسوب به بزکوهی نگهبانی کننده. نام ساسان هم در نوشته ای به معنی ایزد نگهبانی کننده آمده است: بر طبق نوشته های جناب تورج دریایی، فیلیپ ژینیو نیز معتقد است ساسان احتمالا در سراسر آسیا در حکم ایزد نگهبان مشهور بوده و او را برای دفع جادو به یاری می خواندند.
مؤید این نظر مهری است که بخشی از آنرا چنین خوانده اند: ((ساسان، همان ساسانی که ایزد است و نگهبان)).