قبل از مطالعه مطلب حتماً بخوانید:
درباره “بررسی نظام فکری و اخلاق جمعی ملل در اسطوره ها
چکیده،پیشگفتار و پیشینه ی تحقیق
هندیان این توالی را بزرگترین رنج انسان میدانند و بزرگترین آمال آنان رسیدن به مقامیاست که از بند تناسخ رهایی پیدا کرده ، با روح جهان یکی شوند. بوداییان این حالت را “نیروانه” مینامند. تنها انسانها نیستند که محکوم به مرگ و تولّد مجدّد هستند بلکه تمامیکائنات و خدایان نیز پس از دورانی مشخّص نابود میشوند، پس از آن دوباره دنیایی جدید با خدایانی جدید به وجود میآید (به استثنای “برهمن”در بعضی روایات) و این چرخه تا ابد ادامه دارد« در پایان این دوران همهی جهان، “برهما” ، خدایان، فرزانگان، اهریمنان، انسانها، حیوانات و اشیا در انحلال بزرگ جهان(“مهاپرالایه”) حل میشوند»[۱]پس جهان آفریدهی خدایی مشخّص نیست و فقط خدایانِ هر دوره در آن تغییراتی ایجاد میکنند. « “ایندرا” همانند دیگر مفاهیم هندیان از آفرینندگی، جهان را به جای آفریدن از نیستی، سامان داد»[۲] حتّی بزرگترین خدایان نیز جاودانه نیستند و همانند انسان محکوم به فنا هستند. «فرد بودایی برای خدایان، تجلّی موقّت ، البته ماندگارتر از انسان ولی نه جاودانی قایل میشود… بنابراین پرسش آفرینش اهمّیّت چندانی ندارد و احتمالاً یک آسمان-خدا جانشین دیگری میشود. همه در گذرند تا به حالت نیروانا دست یابند، که به هیچ وجه به جهان مادّی تعلّق ندارد»[۳] با این تصوّر بهشت و جهنّم و یا عذاب و پاداش جاودانه معنا ندارد و همهچیز یعنی رهایی از بندِ تناسخ. برای مثال در اندیشهی بوداییان، بهشت و جهنّم باوری مذموم بود. «در باور آنان هیچ مفهومیاز بهشت یا دوزخ وجود نداشت، زیرا این شرایط را موقّتی و صرفاً ناشی از پریشانی و نقصان ادراک آدمیمیدانستند»[۴]
بهترین و مهمترین راه برای رهایی از بند تناسخ، زهد و مبارزه با دنیادوستی و دنیا پرستی است. این امر در آیین جین به اوج خود میرسد. پیروان آیین جین معتقدند که تنها راه، ریاضت شدید و تحمّل رنج است و در این راه از هیچ خدا یا انسان دیگری کمکی بر نمیآید. هندویان معتقدند، در مرحلهی بزرگسالی باید از مردم کنارهگیری کرد و در مکانهای خلوت مانند جنگل به تفکّر و ریاضت پرداخت. بر مبنای همین تفکّر زاهدانه است که بوداییان گدایی را کاری مقدّس میدانند. «امّا بودا پیش از آن که به دیدار خویشان برود نان خود را در “کپله وتو” گدایی کرد… بودا شب زفاف “آننده” با او سخن گفت و آننده عروس خود را رها کرد و کاسه به دست به دریوزگی رفت . چراکه بزرگترین شادمانی هر فرد به گفتهی آن سرور، رسیدن به نیروانه است و رها کردن و بریدن از همه چیز، در این راه نخستین گام است. »[۵]
[۱] همان، ص۳۹
[۲] همان، ص۲۲
[۳] همان، ص۴۸
[۴] همان، ص۲۱۸
[۵] همان، ص۲۵۸
چی بود این؟! ناقص. بی سر و ته