او الهه عشق و زیبایی بود و کسی که همه را فریب می داد،هم خدایان و هم آدمیان را.او دوستدار خندیدن بود و هم کسانی را که مغلوب حیله های او شده بودند را به مضحکه می گرفت.او الهه ای بود که هیچ کس نمی توانست در برابرش ایستادگی کند و حتی عقل دانایان را هم می دزدید و هوش از سرشان می ربود.
در ایلیاد آمده است که او دختر زئوس و دیون یا دیونه بوده است؛امّا در اشعار شاعران دوره های بعد آمده است که وی از کف دریا به وجود آمده است و اسمش هم گویای این معنی یعنی«کف زا»است.زیرا کلمه آفروس به یونانی یعنی کف.این زایش دریایی نزدیک سیترا تحقق یافت و پس از آن امواج او را به قبرس آوردند.به همین علت آن دو جزیره را همیشه مقدس می شمرد.این الهه را افزون بر اسم اصلی اش سیتریایی یا قبرسی هم نامیده اند.در یکی از سروده های هومر «الهه زیبایی و طلایی»خوانده شده است.
رومی ها نیز به همین نحو از او یاد کرده اند.زیبایی همگام و همپای اوست.بادها و ابرهای طوفان زا از برابر وی می گریزند.گلهای زیبا،زمین را خلعت و زیبایی می بخشند،و موجهای دریا می خندند،و او درخشان و روشنی بخش گام بر می دارد و ره می سپرد،اگر او نباشد شادی و ظرافت و زیبایی و خوشبختی نیز نیست.این تصویری است که شاعران آن را بیشتر دوست دارند.امّا این الهه وجه دیگری نیز داشت طبیعی است که در داستان ایلیاد ،که حاوی جنگ و ستیز پهلوانان است،از این الهه به عنوان شخصیتی زبون و حقیر یاد شود.در ایلیاد وی موجودی نرمخو ،ظریف،و ضعیف است که هیچ انسان فنا پذیری از حمله به وی نمی هراسد.در اشعار شاعران بعدی شخصیتی است خیانت پیشه و پلید و بد کردار که نفوذ مرگبار و ویرانگری بر آدمیان دارد.
در بیشتر داستانها همسر هفا استوس (وولکان)،خدای لنگ و زشتروی آهنگری است.از درختان،مورد،و از پرندگان ،کبوتر،و گاهی گنجشک و قو را هم دوست دارد.