معنی نام کرمان

معنی نام کرمان

نام کرمان در ترکیب کر-مان به معنی خانه-سنگی است. شکلی از نام برد-سیر هم به همین معنی است. بر این اساس نام گواشیر را هم می توان بر گرفته از “وُهو [هَر] سیر” شهر پر گوهر (پُر فیروزه) گرفت. در نام وه-ارد-شیر، وَه-اَرِثَ (مادۀ سودمند خوب= سنگ خوب) معادل “وُهو-هَر (ثروت خوب، گوهر) است و اشاره به فیروزۀ آن و با نام قدیمی منطقه کرمان بستگی دارد. جزء اَرِثَ (مادۀ سودمند) با نام سرزمین آرَتته (محل صدور سنگ گرانبها به سومر) نیز همخوانی دارد. شکل سومری آرَتته را به صورت آرَ-اَتته می توان با استفاده از لغات اوستایی و سنسکریت به معنی “محل فروش کالای رسا و پرسود (گوهر)” گرفت: آرَ= رسا، اَتته= محل فروش کالا.

گواشیر (لغت‌نامه دهخدا)

گواشیر. [گ َ] (اِخ ) نام ولایتی است که فیروزهٔ کم بها سیرفام در آن پیدا میشود. (رشیدی). نام ولایتی است، و در آن فیروزه ٔ سفیدرنگ کم بهابه هم میرسد. (برهان ). نام قدیم شهر کرمان است . (انجمن آرا) (آنندراج). صاحب تاج العروس گوید: نامی است که اهل کرمان به بردشیر (بردسیر) دهند… و دارالملکش (دارالملک کرمان ) شهر گواشیر، گواشیر از اقلیم سیُم است ، طولش از جزایر خالدات «صب لب» و عرض از خط استوا «کطنه». در تاریخ کرمان آمده است که گشتاسف آنجا آتش خانه ساخته بود، پس اردشیر بابکان قلعهٔ شهر ساخت و بردشیر خواند طالع عمارتش برج میزان و بهرام بن شاپور ذوالاکتاف بر آن عمارات افزود. و در کتاب سمطالعلی آمده است که حجاج بن یوسف غضبان القبشعری را به فتح آن ولایت فرستاده بود، اوبه حجاج نوشته بود ماؤها وشل و ثمرها دقل و لصها بطل اًن قل الجیوش بها ضاعوا و ان کثرت جاعوا و آن سپاه را بازخواند. و در عهد عمر عبدالعزیز بر دست صفوان فتح شد و به فرمان عمرعبدالعزیز در او مسجد جامع عتیق ساختند و امیر علی الیاس در او باغ شیرجانی ساخت که اکنون آن نیز عمارت است و قلعه ٔ کوه هم او ساخت و جامع تبریزی تورانشاه سلجوقی ساخت و در گواشیر از مزار اکابر اولیا شاه شجاع کرمانی است . (نزههالقلوب چ لسترنج مقاله ٔ۳ صص ۱۳۹ – ۱۴۰). و صاحب تاریخ کرمان آرد: اردشیر پس از معارک متواتره او را (بلاش حاکم کرمان ) دستگیر و به قتلش فرمان داد و بنای گواشیر را که اکنون دارالملک کرمان است در پنج هزار و هفتصد و هفتاد و دو سال بعد از هبوط آدم به طالع میزان بنا نهاد و والی بر آن مملکت معین کرده به صوب اسطخر روان شد. (تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی ص ۱۲). و رجوع به بردسیر و کرمان، و فهرست تاریخ کرمان و جغرافیای سیاسی کیهان ص ۲۴۷ شود.

You might also like
3 Comments
  1. اوزرا says

    کرمان یا کیرمان، یک کلمه ی تورکی است.وسیله ایی گلوله مانند است.که در نخ ریسی استفاده می شود.و مثل یک وزنه از نخ های پشمی آویزان می شود.کرمان با کرمانج.و کرمان شاه هم خانواده است..کرمان و هر کلمه ایی مان داشته باشد.تورکی است.مثل قهرمان.یامان.دومان.دودمان.پیمان.بیمان(ننگ بیگ)ارمنی(ارمان=ننگ قهرمان،کارهایی که انجام دادنش برای قهرمانان ننگ است.مثل قتل عام خوجالی)سلقه سهمان.ایلمان.سامان.دامان(دامن).اورمان(جنگل جمع ش اورامانات).گمان.مامان.کمان.جومان(جومانچی)هومان(هومن).آرمان.خرمان(خرمن).نریمان.فریمان………

  2. اوزرا says

    خاندوزی(خان دوزی)کلماتی که خان دارنند.تورکی هستند.مثل خان داداش.خان قیزی.خان ننه.خان بابا.خان قین(خانقین(شهری در عراق)قین برادر زن یا برادر شوهر.مثل قین آنا.قین آنا.قین خاتین).خان بابا.خان باجی. دوزی(دوز.مثل دوز و کلک(حرف راست.حرف ناراست)تلفظ این دوز(راست.و درست )برای غیر تورکها محال است).دوز زمینهای هموار مثل باراندوز.اسلاندوز(اصلاندوز).سولدوز(نام قبلی نقده.سول(چپ.زمینهای هموار سمت چ پ)اولدوز(یلدیز)دوزدوزان(دوز دوزانیق).بالدیز….خاندوزی(سرزمینهای هموار وصاف،خان)

  3. اوزرا says

    فروردین(فر+ور+دین)کلماتی که فردارنند.تورکی اند.مثل فرلی(بالیاقت.باهنر)به فر(بی فر.بدون فر.بی لیاقت.بی هنر).فردین.فرتاش.رادفر.هیرادفر.فرا ورده+++کلماتی که،وردارنند.تورکی اند.مثل ورمزیار.وردنه.ورشوچی.کجور.رادور.داور.سماور(از باکوبه روسیه رفته،دوباره از روسیه به باکو آمده است)+++دین هر کلمه ایی دین(منظور از این دین،مذهب نیست)داشته باشد.تورکی است.مثل .آیدین.ماردین(شهری در ترکیه).فردین…..فروردین یک کلمه ی تورکی است
    دینه ور(اسم روستای در کلیبر و کرمانشاه است)

Reply To اوزرا
Cancel Reply

Your email address will not be published.