معنی هندوایرانی واژهٔ عَجم (اَگَم)
واژهٔ هَگمه در نام هَگمتانه (محل تجمع دژهای تو در تو، همدان) را که در سنسکریت به صورت آگَمه آمده به معنی جمع و تجمع گرفته اند که این معنی نام مغ و ساگارتی و ماد (مادو اکدی) و گوران هم هست. بنابر این واژه عجم (عجمی) معرب واژهٔ هندوایرانی اَگمه (جمع، مردم انجمنی) است:
आगम m. Agama addition
…
خود کلمهٔ انجمن (هنجمن) از همین ریشهٔ هندوایرانی است. استاد پورداود در یادداشتهای گاثاها از قول گلدنر، بارتولومه و ریخلت واژهٔ مغ (مَگَ) صورتی را از واژهٔ اوستایی مَز (کثرت و بزرگی) آورده و آنرا به معنی جمعیت و فرقه و انجمن گرفته است. این معنی از آنجا قابل توجه میگردد که نامهای لولوبی و مادو اکدی و ساگارتی سنسکریت و گوران که نامهای دیگر این مردم بوده اند به همین معانی هستند. نامهای گوران، ساگارتی، لولوبی و ماد در منطقه کرمانشاهان به هم می رسند. megha در سنسکریت به معنی توده و انبوه است. پس در مجموع صورت اوستایی مغ یعنی مغو را میشود منسوب به مغ (انجمن) یعنی انجمنی معنی نمود. نام ساگارتی هم به صورت سنگهه-رتی در سنسکریت به معنی دارندۀ سنت دینی انجمنی است.
عنوان پادشاه قوم مغان-مادها (اَگَمه-خشئته، جمشید) به سپیتمۀ مغ (یرواند، لهراسب) داماد و ولیعهد آستیاگ (اژدهاک) اطلاق شده که همزمان با وی در آذربایجان و ارمنستان و اران حکومت میکرده و پدر سپیتاک سپیتمان (زرتشت سپیتمان) بوده است. بعداً اَگَمه در این نام را با نام یمه (خدای جهان زیرین) مطابقت داده اند.