مطابقت سارا (سِراه) دختر آشِر تورات با آموخا (ارنواز، ارنواچ اوستا) دختر آستیاگ (ضّحاک)
سِراه بِت (دختر) آشِر کیست؟
(از افتخار روحی فر)
“داستان او که از این قرار است یکی از نوادگان یعقوب نبی دختری با نام سِراه بت آشر که چوپانی میکرد در اورشلیم به دنبال بره ای به داخل غاری میرود و همینطور دختر چوپان به دنبال بره به راهش ادامه میدهد و سر از منطقه ای در فلاورجان امروزی در اصفهان در می آورد و از همین منطقه هم به آسمان عروج میکند که امروزه آن منطقه در اصفهان به سارا خاتون معروف هست و یهودی نشین هم زیاد دارد.
حالا از آن ور که سِراه (سارا) به داخل غار رفته و گم شده بود پدر مادرش دنبالش میگشتند که پیدایش نمیکنند نزد یقوب میروند که این بلا بر سر ما آمده است و سارا را گم کرده ایم. یعقوب به ایشان میگوید نگران نباشید سارا عمر جاودان یافت. پرسیدند چگونه یعقوب گفت سارا چند روز پیش خبری از یوسف برایم آورد و من به پاسش برایش آرزوی عمر جاودان از پروردگار متعال کردم…
میگویند در عصر صفویان که شاه عباس صفوی خیلی یهودیان اصفهان را اذیت میکرد (اصفهان هم که میدانیم پایتخت صفویان بود)، یکبار دیگر هم سارا در قامت آهو پدیدار شده و خودش را به شاه عباس نشان داده است. قضیه آن هم از این قرار بود که شاه عباس در میدان نقش جهان در حال تماشای چوگان بود که یهو یک آهوی زیبایی در میدان بازی پدیدار میشود. شاه عباس به دنبال آهوی زیبا همانطور می دود تا به دنبال آهو به داخل سردابه ای وارد میشود و یهو درب سنگیِ سردابه بسته میشود و شاه عباس گیر می اُفتد و در این هنگام آهو تبدیل به دختری زیبا که همان سارا بت آشر باشد میشود. و به شاه عباس میگوید اگر بخواهی دست از آزار و اذیت یهودیان برنداری همینجا دفن خواهی شد. شاه عباس قبول میکند از این روی و حتی هزاران متر زمین را در اختیار یهودیان میگذارد که ساکن بشوند و زندگی کنند که امروزه شده همان حوالی فلاورجان.”
این اسطورهٔ توراتی-اوستایی بر مبنای معروفیت دختران آستیاگ، آمیتیدا (همسر سپیتمه، بعد ملکه دربار کوروش) و آموخا (همسر بخت النصر) پدید آمده است که همان سنگهواک (شهر نواز) و اَرِنواچ (ارنواز) اوستا و شاهنامه هستند. چون خود نام توراتی سِراه (بانوی سرود) دختر آشِر (خندان) به وضوح یاد آور آموخا (ارنواز، دانای سرود) دختر آستیاگ (ملقب به ضّحاک= خندان) ملکهٔ بابل است که باغهای معلق معروف بابل به نام وی بنا شده بود.