حماسه آلپمیش نقش اساطیری چنگیزخان در کشورهای آسیای میانه است
جای بسی تعجب است که محققان این همه تشابه بین اسطورهً آلپمیش (=کشورگشا) و سرگذشت چنگیزخان (=خان فرمانروای زمین) را ندیده و نتواسته اند، فرع اسطوره ای آلپمیش را از اصل تاریخی آن چنگیزخان باز شناسند: داستانهای مربوط به اسارت بورته (چینندهً محصول = برچین) یا بورته اوجین (بورته خاتون) همسر چنگیزخان (همچنین خواهر- [یا برادر] از مادر ناتنی اش بالگوتای= دارای نشان و سمبل مقدس) توسط مارکیتها و اسارت خود چنگیزخان توسط تائی چی اوت ها و سرانجام موفقیت وی در نبرد با مخاصمانش و آزادی بورته، به وضوح در اسطوره آلپمیش بیان شده است. ولی محققین عنوان آلپمیش اسم بی برو برگرد خاص قهرمان انگاشته و چنگیزخان بومی را گذاشته، به دور دستها سفر کرده و اصل اسطوره آلپمیش را با اودیسه (در اساس اودن خدای گوتهای ژرمنی، در نزد یونانیان) و داستانهای جنگ ایرانیان و تورانیان- منیژه و بیژن در شاهنامه سنجیده اند. در داستان اسطوره ای آلپامیش این وقایع چنین به خاطر مانده است:
” …در این داستانها آلپامیش یک شخصیت ظلم ستیز و جنگاور است که برای حفظ استقلال و یکپارچگی قبایل ترک و استقرار صلح و آرامش مبارزه می کند. وی با اخلاق حسنه و حسن سلوک می تواند الگوی مردم خود باشد.عشق به میهن،علاقه به مردم و صداقت در رفتار از خصوصیات آلپامیش است.ازشخصیتهای دیگر داستانهای آلپامیش، دختری به نام «برچین» است که محبوبه آلپامیش می باشد. همچنین «قلدرغاچ» (دارای نشان طلایی مقدس) خواهر و یادگار آلپامیش است.
زندگی آلپامیش به دو دوره تقسیم شده است در دوره اول ، وی برای نجات محبوبش «برچین» که توسط قلماق ها (قبیله ای از مغولان) اسیر شده به آن سرزمین سفر کرده و با پهلوانهای قلماق مصاف می کند.وی پس از نجات «برچین» با وی ازدواج کرده و پدر وی را به قبیله خود منتقل می کند.
در دوره دوم، آلپامیش برای نجات پدر و مادر همسر خود از دست قلماق ها با تابچه خان حاکم ظالم قلماق می جنگد اما شکست خورده و اسیر می شود و هفت سال در زندان قلماق ها می ماند.وی پس از این مدت از زندان فرار کرده و حاکم ظالم را می کشد و دوست خود کیقباد را بجای وی بر مسند قدرت می نشاند و به سرزمین خود باز می گردد. (محسن -پاک آیین ” تنظیم: بخش ادبیات تبیان).”
آلپمیش، جلد: ۱شماره مقاله:۳۹۱ (دایره المعارف بزرگ اسلامی دبا)
آلْپَمیش ، یا آلپمیش، قهرمان ازبک داستانها پهلوانی حماسی اقوام آسیای مرکزی. نام وی به صورتهای گوناگون اما شبیه به هم نزد ازبکها، قزاقها، قراقالباقها ، آلتاییان (هـ م)، باشقیرها ، تاتارهای قازان و حتی تاجیکها به رغم تفاوت گویش، ضبط و شناخته شده است. آلپمیش شخصیت اصلی مجموعهای از داستانهاست که به دو بخش جداگانه با دو موضوع ویژه تقسیم میشود: ۱. دست یافتن بر محبوب از راه چیرگی در مبارزه بر حریفانی از قبیله رقیب. این قسمت با پیروزی آلپمیش و ازدواج او با برچین دخترعمو و محبوبش و باز گرداندن او به قبیله پایان میپذیرد. ۲. سفر دور و دراز و اردوکشی پهلوان به قلمرو حکومتی قبیله رقیب با هدفِ کسب افتخار قومی و انگیزه شخصیِ آزاد ساختن عمو و پدر همسر، و بازگشت پیروزمندانه پهلوان، درست در روزی که قرار است همسر وی بر خلاف ارادهاش با غاصب قدرت و مقام پهلوی ازدواج کند (شبیه موضوع داستان اولیس در اساطیر یونانی). این بخش نیز با کشتن غاصب و دستیابی دوباره آلپمیش بر همسر و مقام رهبری قبیله به پایان میرسد. او در سفر با خطرات بسیار، از آن میان اسارت هفت ساله در سیاهچالِ خان ستمگر قبیله قالموق ، تیچه خان ، روبهرو میشود اما با کمک دختر خان از زندان میگریزد و به قبیله باز میگردد. افسانه آلپمیش نزد ازبکها دستخوش دگرگونیهایی شده و از آن جمله داستان ویژهای راجع به ماجراهای یادگار ، پسر آلپمیش تصنیف گردیده است (دایرهالمعارف شوروی).
گرچه روایات روایات گوناگونِ این افسانه حماسی، هریک رنگ و ویژگیهای محلّی خاصّ خود را پیدا کرده است، امّا موضوع اصلی همه آنها یکی است: تلاش مردم برای استقلال، عدالت، زندگی توأم با صلح و آرمانهای والای انسانی.
تاریخ سختن این داستان حماسی به درستی دانسته نیست. بر اساس برخی شواهد تاریخی تصنیف آن به میانه قرون ۸ تا ۱۱ق/۱۴ تا ۱۷م یعنی دوره تاریخی مقاومت اقوام آسیای مرکزی در برابر فرمانروایان خونتاجی باز میگردد. در این داستان، کنگرت ، قبیله الپمیش بر ساحل دریاچه بیسون در شمال تَرْمَذ (اکنون ناحیه شورخان در جنوب ازبکستان) زندگی چادرنشینی داشته است. این قبیله درحدود ۹۰۵ق/۱۵۰۰م با سپاهیان سیبکخان (۸۵۵-۹۱۶ق/۱۴۵۱-۱۵۱۰م) به این سرزمین کوچید. در ۳ روایت ازبک، قاراقالپاق و قزاق، الپمیش و قبیله او، کنگرت، ازبک خوانده شدهاند. این امر گواه بر این است که تاریخ داستان پس از فتوحات شیبکخان در قرن ۱۰ق/۱۶م است. از سوی دیگر وقایع داستان در دوره پیکار قبایل مسلمان با طوایف کافر این منطقه رخ داده است. ژرمونسکی و ظریف اف معتقدند که در زیر روایات کنونی افسانهای کهنتر نهفته است که اینک از میان رفته و مربوط به دورهای است که کنگرتها در کناره دریاچه آرال ساکن بودهاند یا حتی قدیمتر از ان هنگامی که در حواشی آلتای زندگی چادرنشینی داشتند. تقریباً همه روایات این داستانِ حماسی به شعر است. قطعات به کار گرفته شده و زبان شعری آن ساده، شامل بندهایی با تعداد ابیات متفاوت (۲، ۴ تا ۱۰ و ۱۵ بیت) است و کاملاً با سنت ادبی این اقوام و شیوه انتقال شفاهی اثر که توسط بخشیان (افسانه سرایان) انجام میشده، تناسب دارد. مشهورترین روایت از این داستان، منظومه ازبکی بخشی فاضل یولداش اوغلی (۱۸۷۲-۱۹۵۵م) است که درازترین روایت از این داستان و مشتمل بر ۰۰۰‘۱۴ بند است. خلاصه این متن را حامد عالمجان در ۱۹۳۹م در تاشکند منتشر ساخت. سپس خلاصه بخش نخست این اثر را درژاوین و کوچتف و بخش دوم را لِف پنکوفسکی به شعر روسی برگرداندند. این ترجمه با مقدمه ژرمونسکی در ۱۹۴۴م در تاشکند منتشر شد. ترجمه کامل اثرِ یولداش اوغلی در ۱۹۴۹ و ۱۹۵۸م در مسکو و ۱۹۷۴م در تاشکند با ترجمه لف پنکوفسکی به چاپ رسید. روایات ازبکی دیگری نیز به نقل از سایر بخشیان باقیمانده که از آن میان تنها روایتِ بخشی بردی در ۱۹۶۹م در تاشکند به چاپ رسیده است.
روایت قزاقی را در ۱۸۹۶م شیخالاسلام اف در قازان به چاپ رساند که فقط بخش دوم حماسه را شامل بود. متن کامل قزاقی به کوشش دیفایف در ۱۹۳۹م در آلما آتا به چاپ رسید که ترجمه روسی آن در ۱۹۶۱م با برگردان مختارعمر خانویچ عوض اف واسمیرنوا منتشر گردید.
روایت قاراقالپاق این داستان به نقل از جیه مرادبک ، محمد اف، بخشی اهل تورکول ، که تنها بخش اول آن به روسی ترجمه شده، در ۱۹۰۱م در تاشکند به کوشش دیفایف به چاپ رسید. روایت کامل در ۱۹۳۷م، در مسکو و ۱۹۴۱م در تورکول و تاشکند منتشر شد. دو روایت منثور نیز از حماسه آلپمیش هست که از انِ اقوام باشقیری و آلتایی است و از اصل با روایات اقوام آسیایی مرکزی تفاوت داد. متن باشقیری به کوشش دیمتریف و با ترجمه روسی بسونف در ۱۹۴۱م در اوفا منتشر گردید و روایت آلتایی که قدیمتر مینماید، در ۱۹۴۱م در نووسیبرسک به چاپ رسید.
متن تاجیک این داستان حماسی نیز با ترجمه روسی آن در ۱۹۵۹م در شهر دوشنبه با مقدمه دمیدچیک منتشر گردید.
از این میان کتاب آلپمیش کار ظریف اف و چیچروف که در ۱۹۵۹م در تاشکند منتشر گردید، منبع مفیدی برای بحث پیرامون این حماسه ملی است.
مآخذ: دایرهالمعارف اسلام؛ دایرهالمعارف بزرگ شوروی؛ نیز:
Library of Congress, Library of Congress Classification Schedules: Author Lists, 1942-62, p. 75, 1963-67, p. 210, 1973-77, p. 30, 1979, p. 504.
بخش ادبیّات