معنی نامهای شهر بابُل و آمُل مازندران
معنی نامهای شهر بابُل:
نظر به اینکه شهر بابل در استان مازندران در اقلیم معتدل و مرطوب قرار دارد و از آنجایی که این شهر در اکثر روزهای سال دارای رطوبت ۱۰۰-۹۹ درصد می باشد و نیز با توجه به نام عربی مامطیرِ و نیز بار فروش (به اوستایی و سنسکریت به معنی پُر رطوبت) متعلق به شهر بابل، نام این شهر مازندران و رود آن باوُل به معنی محل مرطوب به نظر می رسند:
مُمْطِر : – ماطِر
– wet
bar: to have
प्रुषायति {प्रुष्} verb 9 prushAyati {prush, paresh} become wet
भवति {भू} verb 1 bhavati {bhU} become
ओल्ल adj. olla wet
نام شهر آمُل در یک کتیبۀ آشوری:
نام شهر آمُل به زبان سنسکریت به معنی گرانبها و عالی یاد آور نام مزنی اوستا در هیئت مَئِذَنه (به معنی محل خوشی) است:
अमूल्य adj. amUlya precious
अमूल्य adj. amUlya priceless
अमूल्य adj. amUlya invaluable
अमूल्य adj. amUlya excellent
माद m. mAda delight. passion
شعر فردوسی دربارۀ مازندران نیز گواه بهشتی به شمار رفتن مازندران است:
که مازندران شهر ما یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گلست
به کوه اندرون لاله و سنبلست
هوا خوشگوار و زمین پرنگار
نه گرم و نه سرد و همیشه بهار
نوازنده بلبل به باغ اندرون
گرازنده آهو به راغ اندرون
همیشه بیاساید از خفت و خوی
همه ساله هرجای رنگست و بوی
چنانکه درویش علی کولاییان محقق مازندرانی دریافته است زبان قدیم مازندران با زبانهای سنسکریت و اسکیتی نزدیکی داشته و بر خلاف مادی و پارسی کهن که فاقد حرف ل بوده اند، حاوی حرف ل بوده است.
برخی بدون در نظر گرفتن قدمت باستانی نام شهر آمُل و با فرض غلط نبودن حرف ل در زبانهای ایرانی کهن (در واقع زبانهای هندوایرانی کهن) آن را بر گرفته از نام قوم آمارد به شمار آورده اند. در صورتی که چنانکه پیراشک محقق چک یک سؤال از هاتف آشوری را راجع به لشکرکشی به مقصد شهر آمُل در آن سوی آندیا (حوضۀ سفلای رود قیزیل اوزن) را خوانده و تفسیر کرده است: “از هاتف آشوری سؤال گردیده است آیا لشکری به سرکردگی رئیس رئیسان شانابوشو (گندروَ) در آغاز حکومت آشوربانیپال برای مذاکرات صلح با خشثریتی (کیکاوس) به زیر حصار شهر آمُل بفرستند؟”. آشوریان نتیجه این لشکرکشی را که شکست بوده است به عمد کتمان کرده اند ولی چنانکه دیاکونوف سرانجام اذعان می دارد جنگ آشور با خشثریتی به استقلال و پیروزی مادها ختم شده است.
خشثریتی (کیکاوس) وحشت زده از پیش اسرحدون از بالای البرز به شهر آمُل پناه برده بود. اسرحدون عصبانی مرکز وی کارکاشی (کاشان) و حوالی آن را آتش زده، بر گشت ولی جانشین وی آشوربانیپال، شانابوشو را در تعقیب وی به این راه دور فرستاد و نتیجه اش شکست آشوریان شد. کتابهای پهلوی و شاهنامه نیز میگویند که کیکاوس با عقابانش از کوه ارزیفیه (عقاب، کرکس کاشان) به بالای البرز رفت و از آنجا در شهر آمل فرود آمد و به محاصره دیوان دژ بهمن (آشوریان شهر نینوا) افتاد و رستم هفتخوان مازندران (گرشاسب اوستا، آترادات پیشوای آماردان/ آذربرزین قهرمان عهد مادها) وی را نجات داد و ایران برای نخستین بار در تاریخ متحد و مستقل شد.
نامهای سامی- توراتی نینوا و آشّور (ضحّاک) هم تصادفاٌ با آمل و مازندران (مَئِذنه) ایرانی به هم می رسیده اند:
Nineveh [N] [T] [E] [S]
handsome; agreeable
Ashur [N] [S]
who is happy
مطابقت نام گَندروَ (دیوسفید) با شانابوشو
گندَ در سنسکریت به معنی رئیس است و رَئوَ در اوستایی به معنی شکوهمند و درخشان. این دو در مجموع یاد آور لقب رئیس رئیسان آشوری شانابوشو هستند که برای تسلیم خشثریتی فرمانروای ماد به شهر آمول لشکر کشید. ولی آشوریان به عمد نتیجه لشکرکشی را مکتوم گذاشته اند. از آنجایی که ماد بعد از آن مستقل شده است، معلوم میشود شکست سختی نصیب آشوریان (دیوان مهاجم به مازندران) شده و ماد مستقل گردیده است.