معنی نام زرتشت (زرتوشترا)
مطابقت نام بامسی بئیرک با زرتشت:
भांश m. bhAMsha portion of an asterism
bair[ak]: body
نام ستاره به سنسکریت یعنی نَک-شَتره به معنی دارای درخشندگی در آسمان شب است. جزء شَت (ست)/شَتره (ستره) به معنی درخشنده (ستاره) در آن همانها هستند که در نامهای زرتشت و زرتوشترا دیده میشوند:
नक्षत्र n. nakshatra star
नक् ind. nak night
नाक m. nAka sky
सटा f. saTA lustre
सटा f. saTA light
र adj. ra possessing
بامسی بئیرک به معنی دارای تن درخشنده همچون ستارگان به نظر می رسد. در اسطورهٔ وی هم به سفیدی و درخشندگی او تأکید شده است.
متقابلاً در قفقاز و آسیای صغیر و یونان و حتی در کتابهای پهلوی نام و نشان زرتشت (دارای کالبد زرین و درخشان) به معنی ستارهٔ درخشان و روشنائی زرین، درک میشده است؛ چون زرنت به معنی درخشان و آسترا (نه اشتر) به معنی ستاره است.
در خود روایتهای کتابهای پهلوی در رابطه با مادر زرتشت از فرّ درخشان آسمانی زرتشت صحبت شده است:
«زوییش (آرزو شده) مادر دوغدو (دانای گفتار، سخنور، مادر زردشت) است که در اسطورهٔ زایش زرتشت فره زرتشت از اهورامزدا از طریق روشنی بی پایان به خورشید و ماه و ستارگان و در نهایت به آتشی که در خانهٔ فِراهیم (ثروتمند، آستیاگ) بود میرسد. این فره از آن آتش هنگامی که زوییش در حال زاییدن دوغدو بود به مادر زرتشت رسید. از دختر تازه متولد شده، نور بزرگی پخش میشد که همه چیزهایی که بین زمین و آسمان بودند را روشن میکرد.»
عناوین زریادر/زریر و عنوان منجی اوشیدر مه (دارای درخشندگی بزرگ) متعلق به زرتشت نیز در تأیید این معنی و در ارتباط با ستاره نشان بودن نام او هستند. بی جهت نیست مغان شرقی در انجیلها با رصد ستارگان به دنبال آخرین منجی استوت ارته (استواردارندهٔ عدل یا ستوده به پاکی) به عیسی مسیح (یهودا= ستودهٔ خدا پسر زیپورایی) رسیده اند.
واقعهٔ ترور شدن زرتشت سپیتمان (سپیتاک سپیتمان، گائوماته بردیه) مشابه ترور شدن بامسی بئیرک است. قتل بامسی بئیرک نیز نظیر قتل زرتشت سپیتمان درون قومیتی بین تیرهٔ درونی و بیرونی بوده است: مطابق کتب پهلوی نام توربراتریش (آسیب رساننده به برادر) یا براتروریش (آسیب رسان به برادر زخم زن) قاتل زرتشت و از خاندان جمشید، یاد آور داستان کمبوجیه و بردیه و داریوش و گائوماته که از تیرهٔ هحامنشیان فرتره (فراتر، خاندان کوروش) و هخامنشیان نئوتره (نوتر، خاندان داریوش) بوده اند.
مطابقت توربراتروریش با داریوش:
به بیان روشن تر چون نام قاتل زرتشت، توربراتروریش (آسیب رسان به برادر زخم زن) یا توربراتروش (آسیب رسان به برادر) و از خاندان جمشید یاد شده است، این نشانه ها یاد آور محتوی واقعهٔ ترور میان قومی داریوش در رابطه با کمبوجیه و بردیه و گائوماته بردیه است:
तुर adj. tura hurt
भ्रातृ m. bhrAtR brother
रिश m. risha injurer
نام پدرهای بامسی بئیرک و زرتشت سپیتمان یعنی بای بوره (خان بور) و سپیتمه (سفید رخسار) حاکم ولایات جنوب قفقاز هم مرتبط به نظر می رسند.
عزیر – ارمیای پیامبر (یاور و شکست دهنده) به عنوان معلم زرتشت در روایات اسلامی مطابق ایزد عهد و پیمان و یاریگر و میانجی یعنی ایزد مهر جنگاور است. در ریگ ودا هم میثره (مهر) نقشی پیامبرگونه دارد. میثه/میتره به صورت میشع (رستگار کننده، منجی) می توانست نامی سامی بر ایزد میثره (مهر) باشد.
به نظر می آید در انجیلها موضوع ارتباط ستاره با منجی از نام و نشانهای زرتشت سپیتمان (اوشیدر مه) گرفته شده است:
چون در این ارتباط، معانی نامهای سه مغ شرقی انجیلها یعنی ملخیور، گسپار و بالتسار در زبانهای سامی به ترتیب شاه شهر، بسیار نیرومند و خدا شاهی داده است، آمده است. به نظر می رسد این سه تن شاه-مغ در اساس همان سه برادر پیشدادی (پارالات) یعنی هوشنگ (پادشاه سرزمین خوب، لیپوکسائیس)، تهمورث (پهلوان سرزمین ارابه، آرپوکسائیس) و جمشید (کولاکسائیس، پادشاه قبایل) باشند که این سومی در اساطیر اسکیتی که هرودوت نقل کرده با تصرف ابزار طلایی خدایگانی آسمانی به پادشاهی آریائیان سکایی-ایرانی میرسد.
به عبارت ساده نام سه شاه-مغ شرقی روایات مسیحی برگرفته از نام پیشدادیان (نخستین قانونگذاران، در معنی پیشتر هدیه دهنده ها) یعنی در اساس همان سه فرمانروای پیشدادی (پارالاتهای سکایی) هستند:
ترانۀ گنوسی مروارید حلقه واسط اسطورۀ پارالاتها (پیشدادیان) و سه شاه-مغ روایات مسیحی به نظر می رسد:
شاهزاده ای اشکانی به نام توماس (مترادف جمشید، در معنی همزاد درخشان) برای کسب مروارید یا جامۀ نور (فرّ ایزدی) از سوی پدر به مصر فرستاده میشود ولی او در آنجا با مصریان همدم و همنشین میشود و مأموریت خود را فراموش می کند تا اینکه پدرش توسط پیک آسمانی وی را از غفلت بیدار می کند. در جمشیدنامه های عامیانه ایرانی هم جمشید (کولاکسائیس اسکیتان) مأموریت مشابهی دارد. مسلّم به نظر می رسد ارتباطی (الهام گرفتنی) بین این داستان و آمدن سه شاهزاده-مغ شرقی برای دیدن کودک خدایگانی صاحب فرّ (عیسی مسیح) وجود دارد:
به گفته دو انجیل پرآوازه متی (ماتئوس) و بَرنابا سفر تاریخی سه مغ بیگانهٔ شرقی نزد عیسای نوزاد پس از آن آغاز میشود که ستارهٔ پیامبر به هنگام زایشش در آسمان پدیدار میشود. آنان که بر ستارهشناسی چیرگی داشتند در پی آن ستاره تا نزد نوزاد آسمانی میشتابند و به پاس زادروزش زر، مُر و کُندر (گیاه خوشبو) به ارمغان میبرند.