معنی واژهٔ فوژای:
(مکمله و اصلاحیه ای بر گفتار احمدرضا قائم مقامی)
فوژای چند بار در تفسیر عبدالله انصاری که مرحوم آیتاللهزادهٔ شیرازی چاپ کرده به کار رفته و در نسخههای تازهیافته از این تفسیر نیز که به دست آقای دکتر کریمینیاست شواهدی دارد. در این شواهد فوژای در ترجمهٔ معاذ و استعاذه و همراه با افعال جستن و خواستن به کار رفته است، مانند:
فریاد خواه به خدای و فوژای جوی که او شنوای (شنوایی) است دانا، در ترجمهٔ “فاستعذ بالله انه سمیع علیم”.
نوح گفت فوژای میخواهم به تو و فریاد …، در ترجمهٔ “انی اعوذ بک …”
موسی گفت: من فریاد میخواهم و فوژای و زنهار به خداوند خویش، در ترجمهٔ “و قال موسی انی عُذتُ بربی”
معنای فعل “نجات و پیروزی و رستگاری” است.
فوز. [ف َ] (بوز) فیروزی یافتن به نیکی و خیر. || رَستن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (اِمص) نجات و رهائی.
در کلمه ٔ چاه پوز به معنی برآورنده و بیرون کننده از چاه یعنی قلابی که چیز افتاده در چاه را بیرون آرد معنی بیرون کردن و بر آوردن دارد. (دهخدا)
– سفینه ٔ فوز؛ کشتی نجات:
نه چو کنعان کو ز کبر و ناشناخت
از کُه ِ عاصم سفینه ٔ فوز ساخت.
مولوی.
– فوزنایافته؛ نارستگار. ناکام:
فوزنایافته شدم مانده
نجح نایافته شدم مغمور.
مسعودسعد.