اسطورههای مربوط به خدایان محلی و بومی دارای رنگ و جلای کمتری هستند و در آنها، الههها، در قلمرو نظم جهان، تقدیر و سرنوشت افراد، نقش مهمی ندارند. مآت، ایزد ـ بانوی راستی و عدالت، مسئول برقراری تعادل در نظم جهان و ساکنان آن بود. رع، خورشید خدا، یعنی پدر وی، او را برآن داشته بود تا نظم و اتحاد را در جهان برقرار سازد. این الهه را به صورت بانویی که یک پر بر روی سر خود داشت نشان میدادند، حتی شاه نیز ملزم به اطاعت از ستورات وی بود و از شاه انتظار میرفت که باعث برقراری اصول وی گردد. زیرا مآت نقش مهمی در زندگی پس از مرگ افراد برعهده داشت. در روز داوری، قلب متوفا، در برابر پرمآت در ترازو سنجیده میشد، تا ارزش وی جهت زندگی جاوید توزین گردد.
خدایان مربوط به سرنوشت افراد شای و مسخنت، یعنی زوجی بودند که به هنگام تولد و داوری حضور داشتند. شای، نماد سرنوشت و طول عمر و روز مرگ بود و وضعیت مرگ فرد را مشخص میساخت. اما تقدیر افراد، در رابطه با اعمال نیک وی یا، با شفاعت خدایی تغییر مییافت. مسخنت نماد خشت زایمان بود که مادر برآن مینشست و نوزاد را به دنیا میآورد. به سبب نزدیکی مسخنت به نوزاد، این امکان فراهم میشد که وی بتواند آینده طفل را پیشگویی کند و وی، در روز داوری فرد متوفایی که او در روز تولدش حضور داشته بود، میبایستی درباره رفتار وی شهادت بدهد.
از میان این خدایان سرنوشت، رنهنت مسئول مراقبتهای ویژه در مورد کودکان بود. وی از کودکان، قبل و بعد از تولد مراقبت مینمود و همچنین هفت هاثور، در هنگام تولد حضور داشتند، و اینان گروهی از زنان جوان بودند که سرنوشت نوزاد را، رقم میزدند. اما ایزد ـ بانویی که غالب زنان به درگاه وی، جهت سلامت به دنیا آمدن نوزاد دعا میکردند، تائورت نام داشت که همیشه به شکل اسب آبی بارداری نموده میشد. پیکر عجیب وی دارای احترامی شایان و غالباً با تمامی ایزد ـ بانوان حاضر در زمان تولد، شریک بود و حتی به هنگام تولد دوباره پس از مرگ نیز، حضور داشت. شوهرش بس، کوتوله ـ خدایی زشت بود که بر حوزههای عشق، ازدواج، موسیقی و رقص سروری میکرد.
منبع:ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایرهالمعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمهی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷،ص۱۴۲