خصوصیت مشترکی که میان خدایان آفریقای مرکزی و جنوبی، با خدایان مصر و هند، وجود داشت، ظاهر شدن آنان با صورتهای حیوانی بود، ولی به تدریج، و در طی قرنها، آنان به هیأتهای انسانی درآمدند. در کهنترین گونههای اسطورهای آفریقای مرکزی، شخصیتهای اساطیری، صورت حیوانی با نیروهای شگفتانگیز جادوانه دارند. عنکبوت میتواند تا آسمان بالا برود، و قورباغه میتواند بر فراز جنگل به پرواز درآید. شیر قادر است افراد یک قبیله را ببلعد و اژدرمار میتواند از یک افق تا، افقی دیگر خود را بکشاند.
مرحله بعدی در تکامل خدایان، عبارت از حالت نیمه انسانی و نیمه حیوانی آنان است. در آفریقا، این موجودات دورگه، از لحاظ ویژگی، شرورند. پلنگ ـ مرد و تمساح ـ مرد که هیأت حیوانی به خود میگیرند، شرارتهایی مرتکب میشوند. شیر و مار در صورت نیمه انسانی خود، غالباً ارواح خوب و یاری رساناند.
به تدریج، چندین شخصیت اسطورهای، به تمامی، صورتهای انسانی به خود میگیرند و گروه خدایان و دیوان را تشکیل میدهند ولی هنوز، آمادگی برای تغییر شکل، به صورت حیوانی خود را دارند. درست بهسان خدایان یونانی که با افراد فانی ازدواج میکردند و صاحب فرزندانی انسانی میشدند. یک کبوتر ـ شاه در آفریقا، صاحب سه فرزند از همسر زولویی خود میشود. یک مرد جوان رونگایی با دختری که در واقع، یک بز کوهی بزرگ آفریقایی بود، ازدواج کرد. مرد جوان دیگری، با یک گربه کوچک آسیایی مزدوج شد. در یک حماسه زولویی، از اژدرماری که شاهزادهای را به دنیا میآورد، سخن گفته میشود. نیگباندیهای شمال زئیر معتقدند که دوقلوها، فرزندان ماراناند. بسیاری از قبیلهها مدعی وراثت از اجداد جانوری خود مثل تمساح (کونا در بوستوانا)، یا کرگدن (یک قبیله دیگر تسوانا)اند. خدایان حیوانی، به عنوان حامیان قبیله عمل میکنند، حتی اگر وجود آنان، به عنوان نیاکان به درستی، محقّق نشده باشد. از اینگونه نمونههاست: قورباغه، در میان نکوندوها، شیر، در میان تسونگاها، اسب آبی، در میان رونگاها، کبوتر، در میان سوترها، و مار، در میان زولوها.
منبع:ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایرهالمعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمهی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷
من میخوام یه تحقیق در این باره بنویسم و ممنون تونستم از مطالبطون استفاده کنم البته تحقیق رو واسه وبلاگم می خوام..