اسطوره نائوران از آرئوپ ـ اناپ، و شکلگیری آسمان و زمین از پوسته صدف، نمونه خوبی است از درونمایه «برفرازنده آسمان»، که در پولینزی و شرق میکرونزی مشترک است. در آغاز فقط، هوا و اوقیانوس و تنها یک موجود با نام آرئوپ ـ اناپ، یعنی عنکبوت کهن، وجود داشت که در فضای بیکرانه سرگردان بود. روزی شیای بزرگ و مدور، یعنی یک صدف یافت. آن را برداشت و از همه جهات بررسی کرد که ببیند آیا در آن، سوراخی یا جایی برای ورود میتواند بیابد، اما راهی نیافت. آرئوپ ـ اناپ، بر صدف ضربه زد. از درون صدف صدایی بلند شد که از خالی بودن آن، نشان داشت. عنکبوت سعی کرد روزنهای در آن، باز کند، ولی میسر نبود. سپس وردی خواند و بار دیگر امتحان کرد و موفق شد سوراخی در آن صدف ایجاد کند تا بتواند به درون آن، راه یابد، ولی نمیتوانست چیزی ببیند. همه جا تاریکی بود. ماه و خورشیدی در کار نبود. حتی فضای داخل صدف به آن اندازه نبود که بتواند بایست و مجبور بود، چهار دست و پا بخزد.
آرئوپ ـ اناپ، همه جا را گشت، به امید آن که چیزی بیابد. سرانجام، شیپور صدفی تریتون را یافت. آن را برداشت، زیر دست خود قرار داد و به مدت سه روز، روی آن خوابید، تا نیروهای جادویی خود را به آن، القا کند. سپس آن را به کناری گذاشت، تا به دنبال چیز دیگری بگردد. بعد، یک شیپور تریتون بزرگتری یافت، و با آن نیز همان کار را کرد. سپس، شیپور صدفی اول را برداشت و به آن گفت: «آیا میتوانی سقف این صدف را اندکی بالاتر ببری تا بتوانم در آن، بنشینم یا بایستم؟» شیپور تریتون گفت «آری» و نیمهرویی صدف را کمی بالا برد. بعد آرئوپ اناپ، موجود درون شیپور صدفی تریتون را بیرون آورد و در نیمه غربی صدف قرار داد تا آن که ماه، ساخته شود و آن را مارامن نامید.
اکنون از خلال روشنی اندکی که در صدف حاصل شده بود، آرئوپ اناپ، پروانه کرم بزرگی را دید که ریجی بود. به وی گفت «میتوانی سقف صدف را کمی بالاتر ببری؟» کرم با سخن گفتن آرئوپ زنده شد و پاسخ داد: «آری». او با تقلای بسیار، صدف را، اندکی بارزتر کرد و عرق نمکآلودی از بدنش فروچکید که در نیمه پایینی صدف جمع شد، و دریا را تشکیل داد. کرم پروانهای وقتی که نیمه بالایی صدف را بالا میکشید، به آسمان بدل شد، از پا افتاد و مرد.
اکنون آرئوپ، موجود نهان در شیپور تریتون بزرگتر را بیرون آورد و آن را در منطقه شرقی آسمان قرار داد، تا خورشید یعنی اکوآن بشود. نیمه پایینی صدف، زمین را تشکیل داد و بدینگونه بود که آسمان و زمین شکل گرفت.
نزدیکترین روایت به این اسطوره، داستانی از جزایر ژیلبرت است که در آن، موجود نخستین نارآئو، زمین و آسمان را از هم، جدا ساخت و آسمان که برفراز زمین جای دارد، توسط ریایکی (اِل) برافراشته شد.
منبع:ریچارد کاوندیش،اسطوره شناسی:دایرهالمعارف مصوّر اساطیر و ادیان مشهور جهان، ترجمهی رقیّه بهزادی، تهران،نشر علم،چاپ اوّل،۱۳۸۷
mishe baram mil konid mamnon