درباره “بررسی نظام فکری و اخلاق جمعی ملل در اسطوره ها
چکیده،پیشگفتار و پیشینه ی تحقیق
از مهمترین ویژگیهای اساطیر ایران “دوگرایی” است. به رده بندی خدایان در دو گروه خیر و شر و مبارزهی همیشگی آنها دوگرایی میگویند. البته در اساطیر بسیاری از ملّتها این ویژگی وجود دارد؛ امّا در هیچجا به صراحت اساطیر ایران، در این باره سخن نرفته است. هرگز پلیدی از خدایان و نیکی از اهریمنان سر نمیزند. این اعتقاد همانند روحی درکالبد اساطیر ایران بود تا حدّی که افراط در آن مکتب انحرافی زروان پرستی را به وجود آورد . بعضی کج فهمیها از دوگرایی و تهاجمات فرهنگی در عصر ساسانیان ، کار را به جایی رساند که در متون دینی آن عهد، اهورامزدای قادر مطلق قدرتش را به مدّت دوازده هزار سال با”انگره مینو” (اهریمن)تقسیم کند. اینک با مطالعهی قسمتهای مختلف اساطیر ایران در دورههای مختلف بررسی میکنیم که این اعتقاد تا چه حد توحید را از اذهان مردم پاک کرد. انگره مینو(اهریمن) از خود هیچ قدرتی ندارد و حتّی وجود خارجی ندارد. شاید این سخن در ابتدای امر مبالغهآمیز به نظر برسد؛ امّا با کمیدقّت در اساطیر ایران و حتّی اساطیر خلقالسّاعه و بی ریشهی عصر ساسانیان به درستی آن پی میبریم. ابتدا اهریمن را در گاتها ریشهیابی میکنیم:
«اینک،
آن دو مینوی همزاد که در آغاز،
در اندیشه و انگار پدیدار شدند،
یکی نیکی را مینماید و آن دیگری بدی را،
و از این دو
دانا راستی و درستی را بر میگزیند و نه نادان. [۱]»
در این جا اهریمن نقش یک مکتب و طرز فکر را که در واقع همان بدیهاست، دارد و انسان است که با پیروی از او به او نیرو میبخشد.
«ای اهورا مزدا،
این از تو میپرسم
پرسشم را بازگوی: کدام مهسازی
روشنایی و تاریکی را میآفریند؟
…
من میکوشم ،
با این پرسشها و با اندیشهی پاک
تو را که آفریدگار همه هستی، بشناسم»[۲]
بر خلاف برخی نوشتههای متأخر میبینیم که آفریدگار خوبیها و بدیها اهورامزداست. «اهریمن را شکل مادی نیست و چنین بر میآید که این ایده از آنجاست که جهان مادی آفریدهی خدا و الزاماً باید یکی باشد و از آنجا که نیک و بد نمیتوانند هم زیست باشند اهریمن را شکل مادی نیست و تنها میتواند چون انگل در تن مردمان و حیوانات جای گیرد و این را نمیتوان هستی مادی و حقیقی دانست[۳]»
امّا در اسطورهی آفرینش آمده است که:در ابتدا بین اورمزد و اهریمن خلأ بود . اورمز از دیگری آگاه بود امّا اهریمن از وجود او ناآگاه. تا آن که شر متوجّه اورمزد و آفریدگان وی شد و بر آن شد تا آنان را نابود سازد. امّا اورمزد با زیرکی برای جنگ وقت تعیین نمود:دوازده هزار سال که به چهار دوره تقسیم میشد:۱-آفرینش اصلی ۲-حکومت اورمزد ۳-حکومت خیر و شر ۴-شکست شر و حکومت مطلق اهورامزدا . سپس اورمزد “اهونَ وَر” را که جان کلام زرتشتی (بَهی) بود خواند و اهریمن فهمید که نمیتواند نیروهای خیر را شکست دهد. «چون یکسوم [اهونَوَر]را خواند، اهریمن از بیم، تن اندر کشید. هنگامی که دو بهرهی [آن را] خواند، اهریمن به زانو درافتاد، هنگامی که همهی [آن را ]خواند، اهریمن از ناکار کردن آفریدگان هرمزد بازماند و سه هزار سال به گیجی فروافتاد»[۴]پس به دوزخ بازگشت. امّا پری “جهی” با دادن وعده اهریمن را بیدار کرد و او با تمام قوا به آفرینش اورمزد هجوم برد و ذرّه ذرّه آنان را آلوده کرد . آنچه نیک بود مورد هجوم هماورد خود واقع شد و نود روز نبرد به طول انجامید. تا این که “گیومرث” که نخستین انسان بود، مُرد. اهریمن خواست باز گردد که دید راهش به وسیلهی آسمان و “فروهر”ها سد شده است. “تیشتر”، خدای باران، باران آورد و موجودات شر به زیر زمین شدند و زمین بارور شد. [۵]همانطور که از این اسطوره برمیآید اهریمن از همان ابتدا عجز خود را نسبت به دین زرتشت که همان پیروی از اهورامزداست، اعلام میکند. در این اسطوره به صراحت اعلام میشود که: در صورتی که انسانها راه اهورایی را در پیش گیرند، اهریمن نه تنها در مقابل اهورامزدا، بلکه در مقابل انسانها نیز قدرتی ندارد. اهریمن نزد “تهمورث” که او را در بند کرده بود، اعتراف میکند که خوراکش از گناهان مردم است و بدون آن قدرتی ندارد[۶]«انگره مینو در اقامت گاه شرارت یا جای بدترین اندیشهها جای دارد و میگویند دیوان زادهی نیّتهای بد هستند… هدف او پیوسته تباه کردن آفرینش اورمزد … است»[۷]. به همین علّت به کار بردن لفظ “خدا” برای این نیروهای شر اشتباه است و از این پس آنان را اهریمن می نامیم.
قدرت یافتن خدایان ایرانی به وسیلهی قربانی و هوم، در واقع قدرت یافتن خود آنان نیست؛ بلکه انسانها با انجام این کارهای مقدّس موجبات رحمت خدایان و قدرت یافتن آنان در برابر نیروهای پلیدی را در دنیا فراهم میآورند. در هیچجا از اساطیر ایران خدایان در برابر اهریمنان ضعیف نیستند. بلکه اهریمنان تنها برای انسانها تهدید به شمار میروند . تنها با همکاری و خواست انسانها، نیروی خیر که در واقع همان خدایان هستند، در دنیا بر شر (اهریمنان)غلبه میکند. (این موضوع تعبیری اسطورهای و نمادین از همان چیزی است که ادیان الهی به آن معتقدند)پس در نبرد خدایان و اهریمنان، خدایان را هیچ خطری تهدید نمیکند. نمونهی کوچک این نبرد در ذهن و اعمال هر فرد اتّفاق میافتد. انسان با اختیاری که اهورامزدا در اختیارش گذاشته و با یاری خدایی به نام “دین”، که نماد وجدان آدمیاست، پیروز نبرد را تعیین میکند[۸]. به روایت دینکرد:«میتوان اهریمن را از جهان راند، بدین سان که هرکس به سهم خویش باید او را از خود براند، مأوای اهریمن در این جهان تن مردمان است، مادام که او را در تن مردمان جای نباشد، در همهی جهان تباه میشود. تا زمانی که در این جهان حتّی دیوی خُرد در انسان جایی دارد، اهریمن وجود دارد»[۹] «جهان با آنکه نبردگاه نیک و شر است امّا اساساً نیک است و تا زمانی که بشر به تباهی آن نپردازد، ویژگی خالق خویش را که نظم و هماهنگی است ، پدیدار میسازد»[۱۰] نبرد گیهانی در واقع مجموعهای از این نبردهاست که در آن انسانها میتوانند با اعمال خوب، خدایان را بر دنیای خود حاکم کنند و با اعمال و اندیشههای بد، اهریمن را. که البته این انتخاب پس از مرگ با پاداش یا مجازات اهورا مزدا پاسخ داده میشود. بعدها برخی با برداشت خاصّی از این موضوع اورمزد را نیازمند انسان دانستهاند[۱۱]. با این همه حتّی در دوران ساسانیان نیز ایرانیها معتقد بودهاند که پس از دوازده هزار سال اهریمن نابود و اهورامزدا قادر مطلق خواهد شد.
[۱] گاتها، گزارش دکتر حسین وحیدی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۸۵، یسنا۳۰ فقرهی ۳
[۲] گاتها، گزارش دکتر حسین وحیدی، یسنا۴۴ فقرههای ۵و۷
[۳] شناخت اساطیر ایران، ص۱۵۳
[۴] پژوهشی در اساطیر ایران، مهرداد بهار، ویراستار:کتایون مزداپور، تهران، انتشارات آگاه، چاپ چهارم، ۱۳۸۱، ص۳۴
[۵] پیشین، صص ۱۷۷-۱۸۰
[۶] همان، ص۱۰۷
[۷] همان، ص۱۵۱
[۸] همان، ص۱۴۴
[۹] همان، ص۳۸۰
[۱۰] همان، ص۳۸۰
[۱۱] همان، ص۱۸۸