درباره “بررسی نظام فکری و اخلاق جمعی ملل در اسطوره ها
چکیده،پیشگفتار و پیشینه ی تحقیق
زرتشت از هفت نمود خدا یا موجود که به خواست خدا آفریده شده اند، سخن میگوید. این هفت تن از این قرارند[۱]:
- سپنته مینو یا روح آفرینندگی اهورامزدا
- وهومنه یا اندیشهی نیک، (بهمن) که پاسدار حیوانات و مشاور خداست. او هر روز گزارشی از کردار ، گفتار و اندیشهی مردمان میآورد. از این تصویرپردازی مشخص میشود که از طریق اندیشهی نیک است که میتوان به خدا رسید.
- اَشه یا راستی (اردیبهشت) نمایندهی قانون ایزدی و نظم اخلاقی در جهان است. مانع شکنجه و آزار بیش از حدّ دیوان و بدکاران میشود. پاسدار آتش و دشمن او ایندره یعنی روح ارتداد در انسان است.
- خشتره ویریه یا شهریاری مطلوب (شهریور) پاسدار فلزات و نماد توانایی، شکوه و قدرت خداوند است. اورمزد به کمک او پاداش و مکافات اخروی را مشخص میسازد.
- ارمیتی یا اخلاص (سپندارمذ) پاسدار زمین. نمود محبّت و بردباری اهورامزدا است. آبادی زمین موجب خشنودی اوست.
- هوروتات یا کمال(خرداد) پاسدار آب
- امرتات یا جاودانگی (مرداد)پاسدار گیاهان. این دو امشاسپند نمود آرمانهای توانمندی هستند.
بعدها به جای سپنتهمینو ، “سروشه” (فرمانبرداری) قرار میگیرد. او منتقل کنندهی همه نیایشها به بهشت است. او نخستین کسی است که گاتها را زمزمه و دعاها را نثار اهورامزدا میکند.این هفت تن همانطور که از نام و صفات آنها مشخص است، در واقع هفت نمود، صفت یا تجلّی اهورامزدا در جهان اند و در عین حال راههایی برای نزدیک شدن انسان به خدا هستند. این مطلب از جایجای گاتها مشخّص است:«ای اهورا،از راه راستی و اندیشهی نیک،به وی نیرو و توانایی ارزانی دار،تا خانمان آباد و رامش پدید آورد.
ای مزدا، من او را برترین آفریدهی تو میشناسم[۲]» انسانها با اندیشه و نیّت نیک، راستی و اخلاص در فرمانبرداری از اهورامزدا و فرمانروایی درست بر خویشتن، میتوانند به کمال و جاودانگی برسند و در نهایت با روح آفریننده یکی شوند. «این امشاسپندان جلوههایی خدایی هستند که انسان در پیروی آنان رهرو راستی یا حقیقت و با خدا همراه میشود»[۳]«ای اهورامزدا، بهترین گفتارها و کردارها را به من بیاموز تابا اندیشهی نیک و با پاکی و راستی،تو را بشناسم،و با شهریاری و با خواست خود،و در پرتو راستی،زندگی را برای من تازه گردان. »[۴]در قسمتهای متأخّر اوستا اینها دختران و پسران اهورامزدا نامیده میشوند؛ امّا همانطور که گفتیم خصوصیات فرزند را دارا نیستند. زرتشت در گاتها آنها را آفریدههای اهورامزدا می داند:«اینک سخن میدارم،از آنچه در زندگی بهترین است،و آن را در پرتو راستی دریافته ام:مزدا آفریدگار راستی است،مزدا سرچشمهی اندیشه نیک،و اندیشهی نیک برای کوشش است.
مزدا پروردگار پارسایی ،و پارسایی مایهی نیکوکاری است.و مزدای از همه چیز آگاه را ،نمیتوان فریفت. [۵]»پس این امشاسپندان را نمیتوان فرزندان اهورامزدا یا مانعی برای قدرت مطلق او به حساب آورد. حتّی نمیتوان آنها را به عنوان خدایانی مستقل از اهورامزدا تصوّر کرد. در فروردین یشت به صراحت میآید که اهورامزدا از ترکیب امشاسپندان تجلّی مییابد. این امشاسپندان هر یک پاسدار بخشی از طبیعت هستند که مانند دیگر خدایان، یعنی آناهیتا، میترا ، اتر و… تنها در حیطهی قدرت و ارادهی اهورامزدا، مانند فرشتگان در ادیان الهی، انجام وظیفه میکنند.
آیا میزان خواندن تان را بالا برده اید؟
چطور؟!
مطالب فوق العاده مفیدن واقعا ممنون.
اولا امشاسپندان شش عدد هستند و اولی که نام بردید صفت اهورامزدا است دوما امشاسپندان خدا نیستند و فرشتگان مقرب هستند وبعد از امشاسپندان مرتبه ایزدان قرار دارد که انها موجوداتی هستند به عنوان کارگزاران جهان مادی و مرتبه وجودی انان بین انسان و خدااست .در دین شناسی تطبیقی وهومنه با جبرئیل مطابقت می کند و ایزدان با فرشتگانی که در مرتبت پایین تر از فرشتگان مقرب و بالاتر از انسان مطابقت میکند و در ضمن شما مدام ارجاع به کتاب شناخت اساطیر ایران میدهید بدون ذکر نویسنده و دیگر مشخصات کتاب وبا عرض پوزش من تصور میکنم که شما در کنار این ارجاعات برداشت خودتان را از مطلب مورد بحث مینویسید این خوبه اما به شرطی که طیف مطالعه بسیار گسترده وجامعی داشته باشید .من در هیچ جا ندیده و نخوانده ام که از امشاسپندان به عنوان خدایان نام ببرند
در اخر اینکه دین زردشت قدمتی چندین هزار ساله دارد(بین مورخین در این مورد بحث است)ودر طول تارخ پر فراز و نشیب خود بسیار تغییر کرده یعنی در مورد مثلا اندیشه امشاسپندان باید یک سیری را در نظر داشته باشیم چون در ابتدا حوزه عملکرد اینان محدود بود و بعدها در ضمن تغییر و تحول دین زردشت اینان دارای خویشکاریهایی شدند
با تشکّر از نظر و لطفتان.
در مورد ارجاع کاملاً حق با شماست. من در اینجا روال کاری پژوهش مکتوب را عیناً رعایت کرده ام. همانطور که حتماً می دانید منابع پس از اوّلین ارجاع دیگر کامل آورده نمی شود و فقط به اسم کتاب و شماره صفحه بسنده می شود. من هم چون قبلاً در (بنوادا-۲) مشخّصات کامل را آورده بودم دیگر تکرار نکردم. انشالله در اوّلین فرصت منابع کامل پژوهش را در پستی جداگانه در سایت قرار می دهم. در ضمن مطالب داخل «» عیناً مطالب کتابند و سعی شده ارجاعات در نهایت صداقت و دقّت باشد که البته مطمئنّاً خالی از اشکال هم نیست. نویسنده کتاب مذکور هم از بزرگترین مستشرقین و ایران شناسان دوران معاصر است.امّا مشخّصات کامل کتاب:
شناخت اساطیر ایران، جان راسل هینلز، ترجمهی محمّد حسین باجلان فرّخی، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۵
امّا در مورد دیگر مطالبی که مطرح کردید: خدا نبودن آنها، شباهت آنها با فرشتگان را خود بنده هم به صراحت در متن آورده ام که خواهشم این است که دوباره متن را مطالعه بفرمایید اگر باز هم اشکالی مطرح بود در خدمتم.
امّا در مورد تعداد امشاسپندان: هرچند در متون اوستایی شمارشان شش عدد است. امّا در گاتها به سپنته مینو اشاره شده است. علاوه بر اینکه در متون متأخّر تر و مزدیسنایی سپنته مینو یا سروشه هم به آنان اضافه می شود که بعید نیست به خاطر کامل کردن عدد “هفت” باشد. ( هر چند که عدد شش با توجّه به آفرینش آسمانها و زمین در شش روز در ادیان الهی، صحیح تر به نظر می رسد)
در مورد سیر تاریخی دین زرتشت هم به صراحت در طول پژوهش اشاره شده(برای مثال در بنوادا-۲).
خوشحال می شویم ما را در طول انتشار “بنوادا” همراهی فرموده و ما را از نظرات ارزشمندتان بهره مند سازید.
باسلام
امشاسپندادن ها همانطور که در متن نوشتین فرشته نیستند بلکه نمود های خداوندند (تجلی) فقط من مطمئن نسیتم که اشا هم امشاسپندان باشد،در اکثر منابع سپنته مینو جزو امشاسپندان ها محسوب شده نه اشه.
چرا در مورد چیزی که اطلاعات ندارید نظر میدید
راه در دنیا یکیست آن هم راه راستیست
<>
کاش با مصداق و دلیل نقد میکردید و از بیان احساسی پرهیز میکردید تا ما هم بهره می بردیم. بله درست است:”راه در دنیا یکیست آن هم راه راستیست”
سلام
چرا نامی از اینکه زرتشت پیامبر کرد بوده و اورامان در کردستان یوده نامی نبردید اورامان (اهورامان یا اهورامزدا- منطقه ای در مریوان در کردستان
بادرود فراوان ازمطالب ارزنده و بیدارکننده شما سپاسگزارم دلم میخواهد زرتشتی بودم سپاس