درباره “بررسی نظام فکری و اخلاق جمعی ملل در اسطوره ها
چکیده،پیشگفتار و پیشینه ی تحقیق
خدایان ژاپنی چهره، رفتار و خصوصیاتی کاملاً انسانی دارند. این خصوصیات در سرتاسر اساطیر ژاپن مشهود است. به عنوان مثال در اسطورهی آفرینش میبینیم که آفرینندگان انسانها نه تنها علم و قدرت مطلق نداشتند بلکه از یک “دم جنبانک” آموزش میبینند. «ایزانامی و ایزاناگی را برادر و خواهر میپندارند و هم بر این باورند که آنان در “ئونو-کورو” با یکدیگر ازدواج کردند. آنان هنر عشق ورزیدن را از نظارهی عشقبازی دو دم جنبانک فراگرفتند»[۱]ایزانامی پس از زاده شدن دومین فرزندش یعنی “آتش”، بیمار و به تبی سوزان گرفتار شد و مُرد[۲] دو تن از فرزندان آنها “سوسانو” ، خدای توفان و آماتراسو، خدابانوی خورشید نام دارند . «میگویند سوسانو، خدای توفان، برادر خورشید و ماه و به تناسب کار خود خدایی تندخو بود که رفتار او همیشه خواهر را آزار میداد. چنین بود تا سوسانو برای دلجویی خواهر و جبران تندخوییهای پیشین، به دیدار آماتراسو شتافت. در این دیدار سوسانو کار را خرابتر کرد و با رها کردن کرّه اسبهای ابلق خویش در مزارع برنج آماتراسو این مزارع را نابود کرد. آماتراسو خشمگین از برادر خود چهره نهان کرد و به تلافی کارهای سوسانو در غاری پنهان شد و همهی جهان در تاریکی فرو رفت… آماتراسو با شنیدن هیابانگ شادی و برای ارضای حسّ کنجکاوی سر از نهانگاه بیرون آورد و با نمایان شدن چهرهی او در آینه، جهان از تاریکی رهائی یافت. »[۳] در این داستان شوخ طبعی بچّگانهی سوسانو ، جثّهی کوچک آماتراسو و محدود بودن علم او به محدودهی دید خود، قابل توجّه است. «شبی “ئو-کونی” [خدای بزرگ زمین] موهای سوسانو را به هنگام خواب به ستونهای خانه اش بست و با دزدیدن شمشیر ، تیر و کمان ، کوتو (چنگ) و دختر او، از خانه گریخت»[۴]میبینیم که خدایان ژاپنی میخوابند و حتّی دزدی میکنند. بسیاری از این خدایان، انسانهایی بودند که به مقام خدایی رسیده بودند«”بن کیچی”هفده سال بعد از زادن “بن کئی” مُرد و بن کئی نیایشگاهی برای مادر برپا ساخت و موجب شد که بن کیچی به مقام خدا بانویی دست یابد»[۵]. البته با ورود آیینهای کنفوسیوس و بودا به ژاپن خدایانی با ویژگیهای اخلاقی مثبت به اساطیر ژاپن را پیدا میکنند که از نمونههای بارز آن میتوان به هفت خدای خوشبختی اشاره کرد. همان طور که در مقدّمه ذکر کردیم ، این گونه خدایان و اساطیر برای بررسی در این پژوهش مناسب نیستند.
[۱] اساطیر ژاپن، ژولیت پیگوت، ترجمهی محمّد حسین باجلان فرّخی، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۴، ص۱۵
[۲] همان، ص ۱۶۹
[۳] اسطوره های حیات و مرگ، ص ۲۶۹
[۴] اساطیر ژاپن، ص۳۸
[۵] همان، ص۱۵۷