درآمدی بر اساطیر چین(بنوادا-18)

قبل از مطالعه مطلب حتماً بخوانید:
 درباره “بررسی نظام فکری و اخلاق جمعی ملل در اسطوره ها
 چکیده،پیشگفتار و پیشینه ی تحقیق

 

چین کشور پهناوری است که تاریخ مدوّن سه هزارساله دارد. در بعضی کاوش‌های باستان شناسی اخیر، آثار زندگی اجداد انسان‌های اوّلیه را تا پانصد هزار سال پیش در آن شناسایی کرده اند. چین دربردارنده‌ی یکی از باشکوه‌ترین امپراتوری‌هایی است که زمین به خود دیده که به عقیده‌ی چینیان از امپراتوری روم هم قدرتمند‌تر بوده است. (آن را چین دوم می خوانده‌اند) پهناوری این کشور موجب شده است تا اساطیر و فرهنگ آن آمیخته‌ای از فرهنگ اقوام مختلفی باشد که در تضادهای بزرگ جغرافیایی این کشور زندگی می‌کرده اند. در عظمت این فرهنگ همین بس که پس از هزاران سال هنوز رخت از زندگی مردم بر نبسته است. این ویژگی در هیچ کشوری به اندازه‌ی چین دیده نمی‌شود. و علّت آن شاید دور بودن کشور چین از تمدّن‌های غرب و خاورمیانه باشد. اساطیر این کشور نیز مثل بسیاری از کشورها ، مقهور آیین بودا شده است به طوری که پس از ورود این آیین، دیگر اساطیر کاملاً چینی را نمی‌بینیم و می‌توان اساطیر بعد از آن را اساطیر بودایی-چینی نامید. همان طور که در مقدّمه ذکر کردیم ، از پرداختن به این نوع اساطیر “تا حدّ امکان” صرف نظر می‌کنیم، مگر اینکه به طور مشخّصی غلبه‌ی فرهنگ چینی در آن پیدا باشد.

در دوره‌ی”‌هان” (۲۰۲ ق. م. ) با کتاب‌سوزی وحشتناکی در چین روبرو می‌شویم. « “لی سی” به سبب نظریاتش درباره‌ی فرزانگان پیش از دوره‌ی “چین” [۲۲۱-۲۰۱ ق. م. ] مورد نفرت فرهیختگان بود و به پیشنهاد او بود که “شیه هوانگ دی” فرمان سوزانیدن آثار نوشته شده‌ی پیش از دوره‌ی خویش را صادر کرد. در این فرمان آثار نوشته شده در زمینه‌ی فنون مختلف مستثنی است و آثار بازمانده در زمینه‌های دیگر ، بیشتر کار فرهیختگانی است که آثار گذشته را با بینش خود هماهنگ نموده و پس از دودمان چین گزارش کرده اند ؛ و بدین دلیل مآخذ اساطیر پیش از دوره‌ی چین را همیشه باید با شک نگریست»[۱]

با نگاه به اساطیر چین سه ویژگی مهم توجّه انسان را به خود جلب می‌کند . اوّلین ویژگی اعتقاد به دوعنصر نرینگی و مادینگی ، یا همان “یانگ” و “یین” است که در تمام طبیعت وجود دارد و تعادل آن‌ها نمادی از کمال بود. از همین یانگ و یین بود که اوّلین خدا و در پی آن آفرینش آغاز شد. دوم روحیه‌ی خود بینی، انسان محوری و منفعت طلبی آنان و در یک کلام نظام “سودگرایی” در اندیشه‌ی آنان است. این امر، ایثار و عشق بین انسان و خدایان را کمرنگ و حتّی حذف کرده است و انسان هیچ کاری را انجام نمی‌دهد، مگر آن که سود روشن و واضحی برای خود داشته باشد . برای مثال در اجرای مراسم آیینی، برای دور ماندن از آزار ارواح خبیث، و یا رسیدن به بهشت و مقامی ‌بلند است. « مرکز جهان و جهان میانه انسان بود . آن سوی طبیعت و زمین نیز از آن انسان بود و انسان می‌توانست آنان را به هر کاری تشویق کند  و در جهت آسودگی خود بود که انسان قربانی و نذورات می‌داد. در واقع این اندیشه‌ها و اعتقادات متّکی بر گونه‌یی سودگرایی فلسفی یا “پراگماتیسم” بود که راه زندگانی چینی بر آن استوار بود و این اندیشه یکی از جریان‌های فکری نیرومندی است که در جریان فرهنگ و تمدّن چین ، چون رودی پیوسته جاری است. »[۲]



[۱] اساطیر چین، آنتوی کریستی، ترجمه‌ی محمّد حسین باجلان فرّخی، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۷۳، ص۵۳

[۲] همان، ص۴۰

You might also like

Leave A Reply

Your email address will not be published.