فرگرد اول وندیداد به ترجمۀ استاد ابراهیم پورداود
“۱ اهورهمزدا با سپیتمان زرتشت همپرسگی کرد و چنین گفت:
۲ من هر سرزمینی را چنان آفریدم که – هر چند بس رامشبخش نباشد – به چشم مردمانش خوش آید. اگر من هر سرزمینی را چنان نیافریده بودم که – هر چند بس رامشبخش نباشد – به چشم مردمانش خوش آید، همهی مردمان به «ایرانویج» روی میآوردند.
۳ نخستین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، «ایرانویج» بود بر کرانهی رود «دائیتیا»ی نیک. پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ[۱] بیامد و به پتیارگی، «اَژدَها»[۲] را در رود دائیتیا بیافرید و «زمستان» دیو آفریده را بر جهان هستی چیرگی بخشید.
۴ در آن جا ده ماه زمستان است و دو ماه تابستان و در آن دو ماه نیز، هوا برای آب و خاک و درختان سرد است.[۳] زمستان بدترین آسیبها را در آن جا فرود میآورد.
۵ دومین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، جلگهی «سَغد» بود. پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی، خرَفستری به نام «سْکَیتیَه» را بیافرید که مرگ در گلهی گاوان افگند.
۶ سومین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، «مَرو» نیرومند و پاک بود. پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی، «خواهشهای گناهآلود»[۴] را بیافرید.
۷ چهارمین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، «بلخ» زیبای افراشتهدَرَفش بود. پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی، «برَوَر» را بیافرید.
۸ پنجمین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، «نِسایَه» در میان بلخ و مَرو بود. پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی، گناه «سستباوری» را بیافرید.
۹ ششمین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، «هرات» و دریاچهاش بود.[۵] پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی «سرشک و آبگونهی پرمایه»[۶] را بیافرید.
۱۰ هفتمین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، «وَئِهکِرتَه»ی بدسایه[۷] بود. پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی، پری «خنَثَیتی» را بیافرید که به «گرشاسپ» پیوست.
۱۱ هشتمین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، «اورو»ی دارای چراگاههای سرشار بود. پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی، گناه «خودکامگی و فریفتاری»[۸] را بیافرید.
۱۲ نهمین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، «خنِنتَ» در گرگان بود. پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی، گناه نابخشودنی «کونمرزی»[۹] را بیافرید.
۱۳ دهمین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، «هرَهْوَیتی»[۱۰] زیبا بود. پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی، گناه نابخشودنی «خاکسپاری مردگان»[۱۱] را بیافرید.
۱۴ یازدهمین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، «هیرمَند» رایومَندِ فَرهمَند بود. پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی، جادویی زیانبار جادوان را بیافرید.
۱۵ و سرشت جادو بدین گونه پدیدار شود: از راه نگاه [افسونی]. پس هرگاه جادو گام پیش نهد و به افسون شیون برکشد، بیشتر کارهای کشندهی جادویی پیش رود.[۱۲]
۱۶ دوازدهمین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، «ری» بود که سه رَد در آن فرمانروایند.[۱۳] پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی، گناه «برانگیختن سستباوری»[۱۴] را بیافرید.
۱۷ سیزدهمین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، «چَخرَ»ی نیرومند و پاک بود. پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی، گناه نابخشودنی «مُردارسوزان» را بیافرید.[۱۵]
۱۸ چهاردهمین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، «وَرِنَ» ی چهارگوشه بود که فریدون – فروکوبندهی اَژیدهاک – در آن زاده شد. پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی، «دشتان» نابهنجار زنان[۱۶] و بیدادگری فرمانروایان بیگانه را بیافرید.
۱۹ پانزدهمین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، «هفترود»[۱۷] بود. پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی، «دشتان» نابهنجار زنان و گرمای سخت را بیافرید.[۱۸]
۲۰ شانزدهمین سرزمین و کشور نیکی که من – اهورهمزدا – آفریدم، سرزمین گرداگرد سرچشمهی رود «رنگها» بود؛ [۱۹]جایی که مردمان بیسر زندگی میکنند. پس آنگاه اهریمنِ همهتنمرگ بیامد و به پتیارگی، زمستان دیوآفریده را بر جهان چیرگی بخشید.[۲۰]
۲۱ سرزمینها و کشورهای زیبا و بس رامشبخش و درخشان و بالندهی دیگری نیز هست که من آنها را آفریدم”. (منبع ویکی نبشته)
توضیحاتی در مورد این شانزده کشور آفریدۀ اهورامزدا:
نخستین کشور آفریدۀ اهورامزدا یعنی ایرانویج (ایران اصلی) یاد آور آریاورته سردسیری (سغد و خوارزم) است ولی در عهد اشکانی و ساسانی آن را با ناحیۀ کوه سهند (محل آتشکدۀ آذرگشنسب و زادگاه زرتشت) و رود دائیتی آن (موردی چای کنونی) مطابق می دانسته اند.
دومین کشور آفریدۀ اهورا مزدا گَوَ (سرزمین چهارپاداران) همان سغد معرفی شده است. سومین کشور مرو و چهارمین کشور بلخ زیبا آمده است. پنجمین کشور نیسای میانی میان بلخ و مرو آمده است.
ششمین کشور هرئیوه (هرات) آمده است. هفتمین کشور سرزمین وَئکرته (سرزمین بادخیز) مطابق سیستان است. هشتمین کشور اوروَ (پر چراگاه) مطابق تپه گیان نهاوند (آریارمی، آریااوروَ باستانی) است. نهمین کشور خنِنته (سرزمین چشمه) که مرکز آن ورکانه شیَنَ (محل گرگان، گرگانج خوارزم) آمده مطابق خیوه (محل منسوب به چشمه) است. دهمین کشور هرهوئیتی مطابق آراخوزی (رخج) است. یازدهمین کشور هئتومنت (دارای سدّ) مطابق حوضۀ هیرمند است. دوازدهمین کشور رغه همان ناحیۀ ری است. سیزدهمین کشور یعنی چخره (چرخ) مطابق شاهرود (راسمینای کهن = میهن ارابه) است. چهاردهمین کشور یعنی سرزمین چهارگوشۀ ورنه (خوشی= شوش) مطابق عیلام است که فریدون (کوروش) در بخش انشان آن (تپه ملیان حالیه) متولد شده بود. پانزدهمین کشور سرزمین هفت هندو (هفت شط) دره شط سند (هند) است. شانزدهمین کشور یعنی سرچشمه رود رَنگها (رود سیلابی یا رود سرزمین “مردم گرامی دارنده بزکوهی= سکاها”) که مردم آن تئوژیه (پرستنده مار نیرومند) نامیده شده اند مطابق سرچشمه رود دجله و نواحی کردنشین کنار آن است.