محل آتشکدۀ آذربرزین مهر

آیا تپه ریوی و آتشکدۀ اسپاخو محل آتشکده آذربرزین مهر در تپه گشتاسپان هستند؟

 

نظریۀ قرار داشتن محل آتشکدۀ آذربرزین مهر در سمت آشخانه:

گروهی از تاریخنگاران، بر این باورند که میان استوا (بجنورد، دژ اصلی) و شهر آساک (آشخانه) دوره پارتیان (اشکانی‌ها) پیوندی وجود دارد؛ برخی آن‌ها را منطبق و یکی دانسته ‌اند. هوفمان حدس زده‌است که آتش جاودانی شهر آساک در ایالت آستائوین که ارشک مؤسس سلسله اشکانی در حضور آن، به تخت شاهی نشست؛ نسبتی با آتش برزین‌مهر دارد، زیرا مکان این آتش در عهد ساسانیان نزدیک شهر آساک بوده‌است. به خاطر احترامی که در روزگاران کهن به کشاورزان گذاشته می‌شد، تردیدی نیست که عمر آتش برزین‌مهر بسیار قدیم‌تر از تاریخ ظهور زرتشت باشد. از این روی؛ گمان می‌رود این آتش و دو آتش مقدس و بزرگ دیگر کیش زرتشتی، نه در دوره هخامنشیان، بلکه دستِ کم؛ در اوایل دوره پارتی نشانده شده باشند. بُرزین‌مهر، آتش خاص پارتیان بود و در کوه ریوند خراسان و در خود پارت قرار داشت، همچنین پارتیان بخاطر نقشی که آتش محبوبشان (برزین‌مهر) در ماجرای گرویدن و ایستادن گشتاسب و فرزندان وی به دین ایزدان داشته، گویا احترام ویژه‌ای برای این آتش، قائل بودند و این نقشی بود که پیش از آن، در داستان گروش گشتاسب، بر پایه روایت کتاب «دینکرد»، تنها ایزد آذر از آن برخوردار بود. چنین انتظار می‌رود این افسانه مومنانه (که روحانیان برزین‌مهر در ساختن آن نقش داشتند)، زائران فراوانی را در سرتاسر دوره پارتی به زیارت برزین‌مهر کشانده باشد و همچنین برخی منابع، گویای این است که اشکانیان (سلسله فرمانروایی پارتیان) خود را وقف این آتش مقدس کرده بودند و به آن هدایای بسیاری تقدیم می‌کردند. در «کارنامه اردشیر بابکان» آمده‌است بابک ساسانی، پیش از رسیدن اردشیر به پادشاهی، در سه شب پی‌درپی، خواب‌هایی می‌بیند که خوابگزاران آن سه خواب را، به رسیدن او یا یکی از فرزندان او به پادشاهی جهان، تعبیر می‌کنند؛ بابک، در خواب شب سوم، آذران فرن‌بغ و گشنسب و بُرزین‌مهر را در خانه ساسان می‌بیند که می‌درخشند و به کیهان، روشنی می‌بخشند.

بر اساس این نظر “کشف شورانگیز نخستین کاخ/معبد هخامنشی در خراسان شمالی قابل توجه میگردد:

در کاوش های باستان شناسی روزهای گذشته در منطقه ریوی خراسان شمالی شواهدی از یک کاخ هخامنشی که شامل یک تالار ستون دار و پایه ستون سنگی متعلق به دوره هخامنشیان کشف شد…

این کشف شگفت انگیز برای اولین بار در شمال شرق ایران به وقوع پیوسته است و برای باستان شناسان بسیار حائز اهمیت است زیرا تا کنون هیچ اثری از دوره هخامنشی در شمال شرق ایران کشف نشده بود و برای همه باستان شناسان این یک ابهام بود که چرا از امپراطوری وسیع و قدرتمند هخامنشی حتی یک کاخ در شرق ایران خراسان دیده نمیشود…

این تالار ستون دار شاه نشین این کاخ هخانتشی بوده است و سرپرست کاوش های باستان شناسی ریوی اعلام کرد در ادامه کاوش ها ما با یک شهر هخامنشی مدفون در زیر خاک روبرو هستیم که به زودی سر از خاک بیرون خواهد آورد…”

خراسان شمالی _ ریوی _ تاریخ ۱۶ آبان ۱۳۹۶ منبع : ایرنا _ ایسنا. (به نقل از گروه ماتیگان ایرانویج)

احتمال دارد این محل باستانی کشف شده، مربوط به سازۀ آتشکده آذر برزین مهر در ریوند (شکوهمند) کهن خراسان بوده باشد که نامش به صورت ریوی (شکوهمند) زنده مانده است. آن سبوها هم سبوهای شراب منسوب به ایزد مهر بوده اند که در جشن مهرگان مورد استفاده قرار میگرفته اند. ممکن است بعداً نام کوه ریوند با تپه ریوی (شکوهمند) مشتبه شده باشد چون هنوز در کوه ریوند (بینالود) آتشکده ای کشف نشده است. نام شهرک سملقان (سمرگان، به کُردی یعنی محل واقع در پشته) این ناحیه هم شباهتی به پشتۀ گشتاسپان دارد: در کتابهای پهلوی در رابطه با آتشکده آذربرزین مهر تنها همین دو نام ریوند و پشتۀ گشتاسپان ذکر شده است. نام ویشتاسپ (گشتاسپ) در این رابطه می تواند از کلمه ویشتپ (پشته) گرفته شده باشد که مترادف سملقان است:

विष्टप् f. viSTap highest part.

رود- دریاچۀ سووَر (سود بهر) که در دینکرد در سمت آذربرزین مهر یاد شده است به وضوح با رود اترک -سومبار مطابقت دارد. لابد جزء وَر نام آن به معنی دریاچه گرفته شده و این رود به سان دریاچه تصور گردیده است. در لغت نامه دهخدا در ذیل نام اترک در مورد پیوستن رود سومبار به اترک (آب تاریک) گفته شده است که اترک در قلعۀ چات بدو می پیوندد و از دریاچه هائی که همین رود سومبار (سووَر) پدید آورده می گذرد.

اگر مرکز شهرستان مانه و سملقان یعنی شهر آشخانه (اَشَ-خانه یعنی خانۀ پاکی و پارسایی) را در رابطه با همان آستاونه باستانی (بجنورد، دژ اصلی) بگیریم می توان تصور کرد شهر ریوند خراسان (به معنی با شکوه و مجلل) نام دیگر آن بوده است. در خراسان شهر بُزغان (محل زیور و فیروزه) نیز به خصوص به نام ریوند خوانده میشده است و یکی بودن این نامها باعث سرگردانی در باب تعیین محل آتشکدۀ آذربرزین مهر شده است:

भूषा f. bhUSA decoration.

 

آتشکدۀ اسپاخو همان آتشکدۀ آذربرزین مهر است:

پایه مطالب یاد شده اگر شهر آساک (آشخانه) را محل خود آتشکدۀ آذربرزین مهر بدانیم آتشکده/کلیسای اسپاخو همان آتشکده آذربرزین مهر خواهد بود که سازۀ هخامنشی تپه ریوی در حوالی آن بوده است:

به گزارش خبرنگار مهر، معبد سنگی اسپاخو که گاه کلیسا و گاه آتشکده نامیده می شود در کیلومتر ۱۱۵ محور بجنورد به جنگل گلستان و در ۶۵ کیلومتری غرب شهر آشخانه؛ مرکز شهرستان مانه وسملقان بر روی تپه ای مرتفع در دامنه جنگل های سوزی برگ ارس و در قسمت جنوبی روستای اسپاخو واقع شده است.

معماری این بنا از ترکیب گنبد و ایوان الگو گرفته است، ترکیبی که سابقه کهنی در معماری بناهای دوران تاریخی و اسلامی دارد، البته در نظریه ای دیگر معماری این بنا الگو گرفته از پای فیل مشهور به پافیلی است که از پابرجا ترین نوع معماری محسوب می شود.

طرح این بنا ترکیبی از یک ایوان با پلان چهار گوش، تالار و یک اتاق چهار گوش در قسمت شرقی است که ایوان آن به وسیله دهلیز به اتاق قسمت شرق ایوان مرتبط است، پوشش سقف اتاق به صورت گنبدی از نوع پوشش های نیمکره ای و قابل مقایسه با گنبد چهار طاق های ساسانی است. معبد اسپاخو در حقیقت پابرجاترین اثر باستانی سده های قبل از اسلام در خراسان پهناور دیروز و استانهای خراسان شمالی، رضوی و جنوبی امروز است که از نظر تاریخی اهمیت ویژه ای دارد.

با وجود اینکه معبد اسپاخو را به عنوان کلیسا نیز می نامند اما وجود آتشدان و حفره هایی در سقف برای خروج دود و… این احتمال را که این معبد توسط زرتشتیان ساخته شده باشد را قوی تر می کند.

در اطراف این بنا و روستای اسپاخو بر روی تپه ای قبرستانی وجود دارد که از نظر وضع دفن و مقبره سازی با طرز تدفین مسلمانان تفاوت کلی دارد و قبرها به صورت خانوادگی دفن شده اند که بنا به گفته کارشناسان این شواهد حاکی از آن است که اقوام خاصی از زرتشتیان در این منطقه وسیع زندگی می کردند و این بنای عظیم مربوط به آنها است.

شکل ورودی معبد اسپاخو اهمیت ویژه ای در معماری آن دارد، ورودی از دو قسمت طاق و پایه تشکیل شده که طاق به شکل نیم دایره بر روی پایه ها قرار گرفته اند.

در هر یک از نماهای شمالی و جنوبی بنا ۹ طاقچه کوچک مستطیل شکل با ابعاد ۳۰ الی ۴۰ سانتیمتری در یک امتداد قرار دارد که بخش فوقانی تمامی این طاقچه ها با دو یا سه عدد از تیرهای چوبی سخت درخت ارس پوشیده شده است. فضای داخلی بخش تالار که با سقف گنبدی پوشیده شده مربع شکل و دارای سه ورودی از اضلاع شمالی جنوبی و شرقی است.

یکی از ویژگی‌های دارای اهمیت در معماری‎ ‎بنای اسپاخو، چگونگی شکل ورودی‌های آن است، این ورودی‌ها از دو بخش طاق و پایه‎ ‎تشکیل شده‌اند که طاق به‌شکل یک نیم‌دایره روی دو جرز پایه قرار گرفته و قطر‎ ‎نیم‌دایره طاق از عرض ورودی در بخش پایه بیشتر است. در اصطلاح، این نوع شکل ترکیب‎ ‎طاق و پایه را طاق‌های جاکلیدی‌شکل می‌نامند.

 

 

You might also like

Leave A Reply

Your email address will not be published.