معنی تارُم و تالار

معنی تارُم و تالار
 
تارُم به معنی محل دارای نردۀ محافظتی است.
 
तर f. tara club, तरु m. taru tree
 
ओम m. oma protector.
 
تارُم (طارم). [رَ] (معرب، اِ) محجری را گویند که از چوب سازند و اطراف باغ و باغچه به جهت منع از دخول مردم نصب کنند. (برهان). چوب بست گرد باغ و باغچه. محجری که از چوب سازند و به اطراف باغ نهند تا مانع از دخول شود. (غیاث اللغات). نرده. || چوب بندی که از برای انگور و یاسمین و کدوی صراحی کنند و داربست و طارم انگور و داربند هم گویند. این لفظ معرب تارم است و در مصطلحات گفته در حرکت راء طارم اختلاف است ، بعضی مفتوح و بعضی مضموم آرند:
 
به عون نعمت عشق تو فارغم ز نعیم
 
نه جوی شیر شناسم نه طارم انگور.
 
ثناها همه ایزد پاک را
 
ثریاده طارم تاک را.
 
نورالدین ظهوری
 
تالار به معنی خانه بر خوردار پایه و زیر زمین است:
तल adj. tala base
 
تالار. (اِ) تختی یا خانه ای باشد که بر بالای چهار ستون یا بیشتر از چوب و تخته سازند. (برهان) (از فرهنگ اوبهی). عمارتی بود که چهار ستون بر چهار طرف صفه بر زمین فرو برند و بالای آن را به چوب و تخته بپوشند. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی). تخت یا خانه ای که بر بالای چند ستون سازند.
You might also like

Leave A Reply

Your email address will not be published.