بررسی پنج نام شاهنامه ای ارنواز (ارنواچ)، شهرنواز (سنگهواک)، گُرازه، رُهام و مرداس

بررسی پنج نام شاهنامه ای ارنواز (ارنواچ)، شهرنواز (سنگهواک)، گُرازه، رُهام و مرداس
A study of the five names of the Shahnameh: Arnavaz (Arnavach), Shahranavaz (Sanghavak), Gorazeh, Rohham and Mardas.
نامهای شاهنامه ای که از طریق منابع مکتوب و شفاهی جمع آوری شده اند، دارای پشتوانهٔ تاریخی هستند؛ منتهی در جایگاه تاریخ اساطیری و حماسی خود پس و پیش شده اند.
معنی نام کاساندان (ارنواچ) زن کوروش:
نام کاسان-دان به ظاهر معنی دانای با شکوه میدهد و با نام اَرِنواچ (دانای سخن والا، ارنواز) همسر فریدون (کوروش) مطابقت دارد:
अरेणु adj. areNu celestial
वच n. vacha speech
معنی سنگهواک (شهرنواز، شهرناز):
سنگهواک (دانای سخن، شهر نواز) که خواهر ارنواز دختر جمشید یا ضحّاک به شمار رفته است همان آمیتیس (بی نهایت دانا) دختر آستیاگ و همسر دیگر فریدون (کوروش) است.
در نام شهرنواز (شهرناز) واژهٔ شهر عربی در معنی دانا جایگزین سنگههٔ اوستایی (دانا) در نام اوستایی سنگهواک (دانای گفتار) شده است که با نام مادر زرتشت سپیتمان (سپیتاک سپیتمان پسر خواندهٔ کوروش) یعنی دا- اوختو (دانای گفتار) مترادف است.
رُهام از پهلوانان گودرزی شاهنامه در اساس تاریخی خود همان رهام از خاندان مهران است:
رُهام (یاور با شکوه) نام سرپرست پیروز، پسر یزدگرد یکم که از خانواده مهران بود. بعد از مرگ یزدگرد وقتی که پسر بزرگ یزدگرد هرمز سوم در سال ۴۵۷ – ۴۵۹ م به تخت سلطنت نشست برادر کوچک هرمز یعنی پیروز یا فیروز به کمک ملازم و سرپرستش رهام در جنگی که بین دو برادر در گرفت پس از اینکه هرمز سوم به دست رهام کشته شد که یکی دیگر از عوامل پیروزی برادر کوچتر مورد حمایت بودن وی از طرف موبدان و نجبا بود، پیروز اول در سال ۴۵۹ – ۴۸۳ م به تخت سلطنت تکیه زد لازم به ذکر است در مدت جنگ دو برادر مادرشان دینگ در تیسفون سلطنت می‌کرد.
خاندان مهران یکی از هفت خاندان بزرگ و ممتاز ایرانی در دوران اشکانی و ساسانی بود. این خاندان از نسل پارتیان (گودرزیان) بودند و در مناطق قومس (دامغان کنونی) و ری اقامت داشتند. آنها در دوران ساسانی به عنوان یکی از ارکان اصلی حکومت و دارای مناصب مهم کشوری و لشکری بودند.
جنگ دوازده رُخ ایرانیان و تورانیان (سکاها) به رهبری گودرزیان و کیانیان و نوذریان در اساس متعلق به عهد اشکانیان (گودرزیان) است.
منشأ تاریخی گرازه (منسوب به گراز) در شاهنامه:
نام گرازه که از خانوادهٔ گودرزیان (در اساس اشکانیان) ذکر شده مربوط به خاندان براز (وراز) به نظر می رسد:
براز اشکانی یا وراز (گراز) در واقع نام یکی از هفت خاندان بزرگ و اشرافی در دوره اشکانی و ساسانی است. این خاندان در منطقه آذربایجان و ارمنستان سکونت داشتند و بزرگان آنها در اواخر دوران اشکانی و اوایل ساسانی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بودند.
خاندان وراز در دوره اشکانیان:
خاندان وراز از جمله خاندان‌های اشرافی قدرتمند در دوره اشکانیان بودند که در کنار خاندان‌های سورن و کارن نقش مهمی در ساختار سیاسی و اجتماعی این دوره داشتند.
این خاندان‌ها در دوران اشکانی و ساسانی، دارای سرزمین‌ها و قلمروهای نیمه‌مستقل بودند و نقش مهمی در حکومت مرکزی ایفا می‌کردند.
نام برخی از بزرگان این خاندان در سنگ‌نوشته کعبه زرتشت در زمان اردشیر یکم و شاپور یکم ذکر شده است.
خاندان وراز در دوره ساسانیان:
با روی کار آمدن ساسانیان و سقوط اشکانیان، خاندان وراز نیز در حکومت ساسانی جایگاه خود را حفظ کردند.
آنها در کنار خاندان‌های سورن و کارن از جمله خاندان‌های اشرافی بودند که در دربار ساسانی دارای نفوذ و جایگاه ویژه‌ای بودند.
سرزمین‌ها و قلمروهای این خاندان‌ها، اگرچه بخشی از حکومت ساسانی محسوب می‌شد، اما به نوعی نیمه‌مستقل بودند.
معنی نام مرداس:
که مرداس نام گرانمایه بود
به داد و دهش برترین پایه بود
(فردوسی)
نام مرداس (مَر-دَس، پُر کالا) پدر اژدهاک (ضحّاک ماروش) در معنی دارندهٔ ثروت و برکت از سویی یاد آور آستیاگ (آژدهاک، ثروتمند) و از سوی دیگر یادآور خود نام مردوک دارندهٔ سمبل مار-پلنگ موشهوشو (مار افعی) است که در بابل قربانی کودکان برای وی صورت می گرفته است. ترکیب اضافی توصیفی اژی دهاک مردوک و نام اژدهاک (ثروتمند) به معانی اژی دهاک ماردوش و آژدهاک مرداس در حالت بنوت گرفته شده اند:
वर्ध m. vardha (mardas) giving increase or prosperity
طی سال‌های آخر امپراتوری بابلیها کودکان را برای خدایانی چون مردوک، آنو خدای شهر اوروک قربانی میکردند. سالانه فستیوالی برپا میشد تا کودکان را برای آنو در آتش بیفکنند. این کار در تمام دوران حضور بابلیها رواج داشت، یعنی از ۲۳ قرن قبل از میلاد مسیح. تا زمانی که شهر توسط اسکندر مقدونی در سال ۳۳۱ قبل میلاد تصرف شود، همچنان یک امپراتوری قدرتمند بود. پس‌ از این دوره بابل هرگز شکوه قبلی خود را به دست نیاورد.
در باب نام اژی دهاک (ضحّاک) بابلی- ایرانی گفتنی است که آن در مورد مردوک خدای بابلی دارندهٔ سمبل موشهوشو (مار افعی) و آستیاگ شاه ایرانی یکی شده است: نام آستیاگ (ثروتمند) را موسی خورنی به صورت آژدهاک (ثروتمند) آورده که خیلی شبیه اژی دهاک (مار افعی) سمبل مردوک بوده و با آن مشتبه و یکی گرفته شده است.
منابع عمده:
AI -۱
۲- فرهنگ واژه های اوستا، تألیف احسان بهرامی.
۳- فرهنگ لغات سنسکریت به فارسی، تألیف جلالی نائینی.
۴- فرهنگ نامهای شاهنامه، تألیف منصور رستگار فسایی.
You might also like

Leave A Reply

Your email address will not be published.