معنی نام بردعه (پَرتوَ)
واژه های پِرِتوَ اوستایی و پَرتهَوَ سنسکریت به معنی عریض و پهن می تواند ریشۀ نام پرتَوَ (بردعه) باشد:
पार्थव n. pArthava width,पार्थव n. pArthava great extent
لسترنج مىنویسد: در سده ۷ق/۱۳م، زمانى که یاقوت کتاب خود را تألیف کرد، بردعه [شهری که قبلاً ۱۲۰۰ نانوایی داشت] ویران بود (ص ۱۷۸). در نخستین سدههای اسلامى، جغرافىدانان مسلمان از آبادانى بردعه و وجود باغها و بوستانها خبر دادهاند. از محصولات عمدۀ بردعه ابریشم بوده که به خوزستان صادر مىشده است. بردعه دارای بازارها، کاروانسراها، مساجد از جمله مسجد آدینه، گرمابهها و دروازههای متعدد بوده است. به نوشتۀ اصطخری (ص ۱۵۶)، ابن حوقل (۱/۳۳۷- ۳۳۹) و دیگران، در کنار دروازۀ کردان بازاری بود که مردم در روزهای یکشنبه گرد مىآمدند. اصطخری طول و عرض این بازار را یک فرسنگ در یک فرسنگ نوشته است. مردم عراق و خراسان در این بازار که کُرکى نام داشت، جمع مىشدند (نیز نک: قزوینى، همانجا).
خرابههای بردعۀ قدیم در برابر ایستگاه راهآهن داشبورون در ۴۵ کیلومتری جنوب ملتقای رودهای کر و ارس نزدیک شهر کنونى بردع باقى است (مینورسکى، ۴۸).