مشابهت و مطابقت مرد آزما با لیلیت

 مشابهت و مطابقت مرد آزما با لیلیت

 

مرد آزما بر خلاف دوالپا که افسانه ای شدۀ ماهی مرکب و دارای خاستگاه طبیعی به نظر می رسد، ریشه در باورهای کهن بابلی منسوب به لیلیت دارد که این خود به شکل لولو نیز در فرهنگ عامیانۀ ایران باقی مانده است:

مرد آزما: مردآزما، مرده آزما، مرتزما، مِردِزمال، مندرآزما یا جوان آزما موجودی افسانه‌ای است که از آن در داستان‌ها و افسانه‌های بخش‌های مختلفی از ایران یاد شده‌است.

در افسانه‌های مردم سیستان مردآزما نام نوعی جن است که اگر کسی از وی نترسد با او دوست می‌شود و اگر از او بترسند با ترساندن قربانی‌اش را از پا درمی‌آورد.

در این افسانه‌ها گفته می‌شود مردآزما به صورت حیوانی اهلی بر مسافران مرد پدیدار می‌شود و ناگهانی سخن می‌گوید یا تغییر شکل می‌دهد و با این کار میزان دلاوری و مردانگی مسافر را می‌آزماید. بر پایه افسانه، مردآزما بیشتر در جای‌های تاریک و خلوت نمودار می‌شود ولی به کسی آسیبی نمی‌زند و به باور گروهی، در برابر افراد ترسو ظاهر نمی‌شود تا از آن‌ها آسیبی نبیند. گفته می‌شود این داستان برای این ساخته شده تا به افراد کم‌جرأت قوت قلب بدهند که اگر به جای تاریک یا خلوتی رفتند کمتر بترسند زیرا به آن‌ها گفته می‌شد مردآزما به افراد شجاع کاری ندارد.

در خراسان جنوبی مردآزما را «مرده‌آزما» هم می‌نامند و او را موجودی زشت‌روی می‌دانند که محل زندگی‌اش گورستان‌های خوف‌ناک و گاه آسیاب‌های کهنهٔ آبی و بادی‌ست. او از نور گریزان است و تقلید صدای آدمی می‌کند. مرد‌ه آزما را بیشتر به قالب زنی زشت‌ روی می‌دانند که صورتش دراز و چاک دهانش عمودی‌ست و دندان‌هایش افقی و بُرّان است.

در لرستان به این موجود افسانه‌ای «مرتزما» می‌گویند و از آن به عنوان موجودی ترسناک یاد می‌شود.

در داستان‌هایی دیگر مردآزما در کوچه‌های تاریک و خلوت از پشت دیوار ظاهر می‌شود و هر اندازه به او نگاه شود بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود.

در کتاب کوچهٔ احمد شاملو نیز مردآزما به عنوان نام یکی از جن‌هایی است که به شکل‌های گوناگونی در می‌آید. برخی دیگر آن را هیولا یا غولی تخیلی دانسته‌اند که به‌صورتِ مویی ظاهر می‌شود و بزرگ و بزرگ‌تر می‌گردد یا قدی بسیار بلند به بلندی کوه دارد.

در مناطق کردنشین از این موجود به نام جوان آزما نام برده می‌شود.

در ادبیات شفاهی روستاهای استان کرمان مردآزما (در گویش محلی «مندرآزما») موجودیست به باریکی دسته بیل و یک وجب قد؛ که کم‌کم قد می‌کشد. در صورت پرسش جواب می‌دهد و آدرس اشیاء گم شده را دقیقاً می‌گوید. نکته جالب آن است که در اکثر خانواده‌های بزرگ (طایفه‌ها) یک نفر که معمولاً مسن است ادعای دیدن “مندرازماً را در سنین جوانی دارد.

در فرهنگ عامه مردم از آن به نام مردوزوان یاد می‌شود که شبها در صحرا و بیابان ظاهر شده و به شکل مردی لاغر اندام است که به افراد تنها نزدیک می‌شود. اگر فرد بترسد و فرار کند مردوزوان او را دنبال کرده و رفته رفته قدش بلند و بلندتر می‌شود اما اگر فرد نترسد مردوزوان نمی‌تواند به او آسیبی برساند. چنین گفته می‌شود که مردوزوان دارای پاهایی بلند است که مانند ریسمان می‌ماند و وقتی به فردی که در حال فرار است برسد بر پشتش سوار شده و پاهایش را به دور کمر او گره می‌زند و آن فرد از آن به بعد اسیر و گرفتار مردوزوان می‌شود. بیشتر پیرمردها ادعا دارند که در دوران جوانی در بیابان‌ها مردزوان را مشاهده کرده‌اند. حتی گفته می‌شود که مردوزوان خود را به صورت بزغاله‌ای که سخن می‌گوید، یا به صورت توده‌ای پشم گوسفند که وقتی فرد آن را برداشته در دستش تبدیل به بچه شده‌است نیز به مردم نشان داده‌است.

بنا به افسانه‌های قدیمی محکم گرفتن بند شلوار یا کمربند موجب ناپدید شدن مردآزما می‌شود.

لیلیت: لغت عبری لیلیت که معادل اکدی لیلیتو است، صفتی منشعب از ریشه لیل (ل ی ل) به معنای شب در زبان سامی اولیه‌است که ترجمه تحت‌اللفظی آن معادل «موجود یا خداوند مؤنث ظاهر شونده در شب» می‌باشد. البته در کتیبه‌های میخی این واژه‌ها به صورت لیلیت و لیلیتو و با معنای «ارواح بادهای بیماری‌زا» آورده شده‌اند. واژه اکدی لیل-ایتو (Lil-itu) به معنای بانوی نسیم (Lady Air) ممکن است اشاره‌ای باشد به الهه سومری نینلیل (Ninlil) که وی نیز به عنوان بانوی نسیم شناخته می‌شود. وی الهه باد جنوب و همسر انلیل (Enlil) است. در عراق قدیم، باد جنوب با هجوم طوفان‌های شنی تابستانه و شیوع بیماری‌ها شناخته می‌شده‌ است.

نخستین اشاره به لیلیت در حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد و به عنوان عضوی از خدایان طوفان‌ها در اساطیر سومری است که موسوم به لیلیتو بودند. سومریان بر این اعتقاد بودند که خدایان لیلیتو شکارچی زنان و کودکان بوده و با شیرها، طوفان‌ها، بیماری‌ها و بیابان‌ها مرتبطند. نخستین تصاویر ترسیم شده از خدایان لیلیتو آنان در حالتی نشان می‌دهد که پاها و بال‌هایی همچون پرندگانی موسوم به زو (Zu) دارند.

آنان تمایلات جنسی شدیدی نسبت به مردان داشتند، ولی قادر نبودند به صورت عادی اعمال جنسی را انجام دهند. چنین تصور می‌شد که آنان در مکان‌های متروک، ویرانه و خالی از سکنه اقامت دارند. چنین تصور می‌شد که خدای مذکری موسوم به پازوزو (Pazuzu) در مقابل آنان مؤثر باشد.

بر اساس این اسناد لیلیت نام یکی از خدایان طبقه مذکور بوده‌است. خدایان و الهه‌هایی دیگر نیز در این ردیف قرار داشته‌اند که از آن میان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد؛ لیلو (Lilu) که نوعی جن یا بختک به‌شمار می‌رفته، آردت لیلی (Ardat Lili) که مستخدمه لیلیت به‌شمار می‌رفته و چنین تصور می‌شده‌است که وی در خواب به سراغ مردان رفته و از آنان باردار می‌شده‌است و همچنین ایردو لیلی (Irdu Lili)، جنی مشابه با آردت لیلی. اینان در اصل خدایان و ارواح بادها و طوفان‌ها بودند، ولی در گذر زمان به عنوان خدایان و شیاطین شب شناخته شدند.

لقب لیلیت “دوشیزه زیبا” بوده‌است. در توصیف وی گفته شده‌است که قادر به داشتن فرزند نبوده و شیری در پستان‌هایش نداشته‌است. در متون بابلی لیلیت به عنوان یکی از فواحش مقدس الهه ایشتار ترسیم شده‌است. در تطبیق با اساطیر بابلی، در اساطیر کهن سومری نیز، لیلیتو را به عنوان خدمتگار ایناننا (Inanna) یا دست ایناننا برشمرده‌اند. این متون بیان می‌دارند که ایناننا باکره زیبارو و فاحشگان اغواگر را به میان مردم می‌فرستاده تا مردان را گمراه سازند” و به همین دلیل است که وی را دست ایناننا نیز خوانده‌اند.

لیلیت مشابه با لیلیتو در اساطیر بابلی-سومری، آردت لیلی در اساطیر اکدی، و همچنین لا بر تو (La-bar-tu) در اساطیر آشوری، بر فحشای مقدس در معابد نظارت داشته‌است. واژه آردت لغتی است برگرفته از واژه آردتو (Ardatu) که به فواحش ومعبد و زنان جوان ازدواج نکرده اطلاق می‌شده و به معنای دوشیزه بوده‌است. آردت لیلی نیز همچون لیلیت، تجسمی از بیماری و ناپاکی بوده‌است.

برخی لیلیت را معادل کی-سیکیل-لیل-لا-که (Ki-sikil-lil-la-ke) دانسته‌اند که شخصیتی مؤنث در مقدمه حماسه گیلگامش است. وی به عنوان پیشکار و معشوقه لیلا (Lila) نام برده شده و به عنوان بانویی توصیف شده‌است که همه قلب‌ها را شاد کرده و همواره در حال جیغ کشیدن است.

معادل دیگری که برای لیلیت برشمرده‌اند، کی-سیکیل-اود-دا-کا-را (Ki-sikil-ud-da-ka-ra) است به معنی بانویی که نور و روشنایی را دزدید یا بانویی که روشنایی را تصرف کرد و غالباً خود را به شکل ماه نشان می‌دهد. لازم است ذکر شود که لغت‌نامه مرجع انجیل تفسیرهای فوق از هویت لیلیت را مخدوش دانسته و منتفی می‌داند.

لیلیت را با نمادهای حیوانی بسیاری مرتبط دانسته‌اند. وی را با پرندگان آنزو (Anzu) (کرامر در ترجمه گیلگامش آنزو را به عنوان جغد ترجمه کرده‌است، ولی اغلب آن را به عنوان عقاب، کرکس و کلاً پرندگان شکاری ترجمه می‌کنند. در برخی از افسانه‌ها این پرندگان دارای سر شیر و به شکل یک عقاب غول‌پیکر توصیف شده‌اند) شیرها، جغدها و مارها در ارتباط دانسته‌ اند. احتمالاً تمثیلات دیگر مبنی بر اینکه لیلیت را ماری در بهشت توصیف کرده‌اند نیز از همین‌جا نشات گرفته‌ است.

حکمت_بن_سیرا Instagram posts (photos and videos) - Picuki.com

You might also like

Leave A Reply

Your email address will not be published.