ارتباط لغوی عنوان فردوسی با روستای زادگاهیش پاژ
در تاریخنگاری ای که نظامی عروضی سمرقندی انجام دادهاست به این موضوع اشاره شدهاست که: «ابوالقاسم فردوسی از دهقانان توس بود و از دیهی (دهی) که آن دیه (روستا) را پاژ خوانند و از ناحیت (ناحیه) تابران (توس) است؛ آن ده، بزرگ است و از وی هزار مرد بیرون آید. فردوسی در آن دیه (روستا)، شوکتی تمام داشت.»
مطابق لغت نامه دهخدا فردوس به معنی بهترین جای در بهشت؛ ولی معتقد است آن از پارادیس به معنی جایی که دارای دژ پیرامونی است اخذ شده است: “فردوس. [ف ِ دَ] (معرب، اِ) بهترین جای در بهشت. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). بهشت. ج، فَرادیس. (منتهی الارب). بهشت را گویند. (برهان). دکتر معین در تعلیقات بر این کلمه نویسد: معرب از ایرانی. در اوستا دو بار به کلمه ٔ پایری دئزه برمیخوریم و آن مرکب است از دو جزء: پیشاوند پیری یا پایری به معنی گرداگرد و پیرامون، دئزا از مصدر دئز به معنی انباشتن و روی هم چیدن و دیوار گذاشتن است.”
به نظر می رسد عنوان فردوسی و نام روستای زادگاهیش پاژ (پاز، پاذ) به هم مربوط بوده باشند. پاذ/پاژ را چنانکه در نام دژ بابک خرمدین یعنی بَذ (پاذ) و جزء پادگان/پاذگان نام آذرپاذگان شاهد هستیم به معنی دژ و محل دارای دیوار نگهبانی بوده است. چون همانطور که گفته شد از سوی دیگر نام فردوس را نیز می توان در اساس پئیری دئزه (محل گرداگرد دیوار کشیده شده) در نظر گرفت. بر این اساس به احتمال زیاد فردوسی و همشهریانش، نام فردوس (در معنی باغ بهشتی) را از ترادف پئیری دئزه (پارادیس) با پاژ (پاذ) و تلفظ عربی نام پاژ در هیئت باغ نتیجه گرفته اند. چون مطابق لغت نامه دهخدا حرف «ژ» در تعریب به «غ» بدل گردد: اسطاژیرا = اسطاغیرا. در خود زبانهای ایرانی هم تبدیل ژ/ز به گ/غ اتفاق می افتد. آمیز/آمیغ، فروز/فروغ.